هوش مصنوعی به زودی قادر خواهد بود تصاویر مغز ما را اسکن کند و برای آنها زیرنویس بزند؛ یعنی دقیقا فکر ما را بخواند
تکنولوژی چیزهای زیادی درباره ما میداند و تنها یک حوزه از کنترل آن خارج بود: اینکه دقیقا در ذهن ما چه میگذرد. اما ظاهرا افکار خصوصی ما هم در آینده نزدیک مال خودمان نخواهند بود.
مجموعهای از اسکنهای مغزی و تکنولوژیهای هوش مصنوعی با سرعت در حال باز کردن جعبه سیاه مغز ما هستند و سیگنالهای مختلفی را از ذهن ما جمعآوری میکنند و با مهندسی معکوس به دنبال بازآفرینی افکار ما هستند. در حال حاضر، این تکنولوژی تنها محدود به حوزه بصری است؛ یعنی اینکه «تصویر» بهدستآمده از فعالیت مغز ما چیست. اما به نظر میرسد که تا تعیین واضح محتویات ذهن ما هم راه چندانی باقی نمانده است.
این مسیر پیشرفته تحقیقاتی عملا هراس زیادی هم از بابت نقض حریم خصوصی ایجاد میکند. هیچکس دوست ندارد دیگران فکرش را بخوانند. اما سرعت پیشرفت تکنولوژی در حدی است که میتوان حدس زد استخراج فکر از مغز ما چندان هم کار دور از دسترسی نباشد. در حال حاضر، این مسیر با استفاده از روش آمآرآیاف شروع شده است. در این روش، از تجهیزات بسیار گرانقیمتی استفاده میشود و فرد مورد نظر -که سرش باید کاملا بیحرکت نگه داشته شده باشد- وارد تونلی میشود که مغز او را به روش بصری اسکن میکند؛ یعنی تصاویری رنگی از فعالیت مغز او به دست میدهد. هدف تکنولوژی هوش مصنوعی در این حوزه این است که قادر به استخراج اطلاعات تحلیلی از این تصاویر باشد. البته این مسئله بسیار بحثانگیز شده و مخالفان اخلاقی زیادی دارد. اما موافقان آن میگویند این همان روشی است که پیشتر در ابعاد محدودتر در آزمونهای دروغسنجی به کار رفته است.
پایه این روش جدید اسکن تصاویر مغز در ژاپن گذاشته شده و بر مبنای آن، سیستمی مبتنی بر هوش مصنوعی میتواند توصیف کند که در مغز افراد مورد بررسی چه تصویری دیده میشود. الگوریتمی که در این راه به کار میرود عملا تصاویر مغز ما را که از طریق امآرآیاف به دست آمدهاند زیرنویس میکند. ایچیرو کوبایاشی از دانشگاه اوچانومیزوی ژاپن و همکارانش میگویند این کار در دو مرحله انجام میشود: اولی تصویر را تشخیص میدهد و دومی آن را توصیف میکند. هردو نیز نوعی الگوریتم مبتنی بر فعالیت اعصاب مغز را مورد استفاده قرار میدهند. یکی از اولیهترین تصاویر مغزی که از این طریق زیرنویس شد این بود: «یک سگ روی زمین جلوی یک در باز نشسته است». نتایجی که از این روش حاصل شده، بیعیب و نقص نبوده اما میتواند نشانههایی از پیشرفتهای آینده در این راه را به نمایش بگذارد.
گواها شن از انستیتو تحقیقات پیشرفته مخابراتی ژاپن و همکارانش در همین راستا برای تقویت توانایی خوانش تصویر توسط سیستم هوش مصنوعی از سه نوع تصویر استفاده کردهاند. اول تصاویر طبیعی مثل تصویر حیوانات، دوم شکلهای ساده مثل مربع یا نشانههای استاندارد جهانی، و سوم، حروف الفبا. دو مورد آخر تقریبا درست تشخیص داده شدهاند اما نکته جالب این است که الگوریتمها در خصوص تصاویر طبیعی موجود چندان موفق عمل نکردهاند و تشخیص آنها در موارد زیادی اشتباه از کار درآمده است. با وجود این، تمام این روشها به رمزگشایی از تصاویر مغزی تعبیر میشوند و در آینه فکرخوانی اهمیت زیادی ایفا میکنند.
تعیین درستی این زیرنویسهای مغزی (یا همان فکرخوانیها) چندان آسان نیست چون اصولا نمیتوان ادعا کرد که بهترین توصیف برای هر تصویر چیست. از سوی دیگر، این روش نیاز به آزمون و خطای بسیار گستردهای دارد اما به دلیل گرانبودن تجهیزاتش، هنوز امکان کسب تجربه لازم در این خصوص فراهم نشده است. مسئله دیگر این است که امآرآیاف عملا تمام فعالیتهای مغز را ثبت نمیکند و بنابراین تصاویر بهدستآمده از آن که در اختیار سیستم هوش مصنوعی قرار میگیرد نیز کامل نیست.
این حوزه به رغم کاستیهای فعلیاش به شدت مورد توجه قرار دارد و سرمایهگذاریهای عظیمی در آن صورت گرفته که از جمله آنها میتوان به سرمایهگذاری شرکت نورالینک (متعلق به ایلان ماسک) و نیز فیسبوک اشاره کرد. آنها به دنبال یک تکنولوژی هستند که بتواند کامپیوترها را مستقیما با مغز مرتبط کند. در چنین شرایطی، آنچه که از رمزگشایی مغز توسط کامپیوتر (و حتی فرماندهی مستقیم مغز به کامپیوتر) حاصل میشود قابل اطمینانتر از اسکنهای تصویری فعالیت مغز و تحلیل آنها خواهد بود..
هایگوانگ ون از دانشگاه پوردو در ایندیانای امریکا در این خصوص میگوید: «این روشهای رمزگشایی را میتوان در آینده برای تعامل مستقیم انسان-کامپیوتر به کار برد. چون با پیشرفتهایی که در راه است، کامپیوتر به وضوح خواهد فهمید که در ذهن انسان چه میگذرد.»
مجله خبری ایکسب، بازتاب اخبار و گزارشهای صنعت و اقتصاد ایران و جهان