ریچارد برانسون، مدیرعامل شرکت ویرجین چطور به موفقیت رسید

ریچارد بچه بی‌نظمی بود، تکرو و ناسازگار، دوست داشت هرکاری انجام دهد غیر از کارهای مربوط به مدرسه. بخشی از این رفتار ناشی از خوانش‌پریشی او بود و بخشی هم حاصل اختلال کم‌توجهی- بیش‌فعالی که با نام ADHD از آن یاد می‌شود. ریچارد برانسون اعتراف کرده است که حتی ذره‌ای از امور مربوط به مدرسه سر درنمی‌آورده است. امتیاز تست آی‌کیو‌اش افتضاح بود و تنها در یک درس موفق بود: ورزش.

ریچارد برانسون رئیس و بنیان‌گذار گروه شرکت‌های ویرجین است که عنوان بیش از ۴۰۰ شرکت در سراسر دنیا را از آن خود کرده‌است. یکی از سرشناس‌ترین کارآفرینان و تاجران دنیا که برخلاف بسیاری از هم‌گروهی‌های خود چهره‌ای کاملا رسانه‌ای ‌است و از مرکز توجه بودن لذت می‌برد. عکس‌هایی که از او می‌بینید متفاوت است، تصویری که او از مدیریت نشان می‌دهد تصویر متفاوتی است. هر عکس او را در حال انجام ورزش یا تفریحی متفاوت نشان می‌دهد و پی بردن به اینکه او با بقیه متفاوت است زمان چندانی نمی‌برد. شاید برای همین است که در مقالات کارآفرینی و روان‌شناسی بارها به ویژگی‌های اخلاقی و رفتاری او به عنوان یک مورد مطالعاتی اشاره شده است. ریچارد برانسون بریتانیایی از کودکی متفاوت بود و تفاوت او برآمده از اختلال او در یادگیری بود. بعدتر شاید نه به صورت کاملا پزشکی و مستند اما بارها اشاره شد که او علاوه بر خوانش‌پریشی به اختلال کم‌توجهی- بیش‌فعالی هم مبتلاست. اما او تمامی این متفاوت بودن را ‌که بسیاری از کودکان را منزوی و سرشکسته می‌کند در مسیر دیگری انداخت و به نظر می‌رسد که به همین خاطر تبدیل به یکی از بزرگ‌ترین نام‌ها در عالم کسب‌وکار شد. ریچارد برانسون آموخته است که متفاوت بودن از بقیه گاهی هم می‌تواند به معنای بهتر بودن از بقیه باشد. در این بخش ترجمه بخشی از مطالب نشریه INC و نشریه entrepreneur را در مورد ریچارد برانسون و اختلال کم‌توجهی- بیش‌فعالی می‌خوانید.

 ریچارد برانسون هرگز از اینکه در مورد تجربه شخصی‌اش از خوانش‌پریشی (دیس­لِکسی، یکی از مهم‌ترین اختلالات یادگیری) حرف بزند احساس ضعف نکرده است. خود او در یکی از نوشته‌های وبلاگش گفته بود: «اغلب از من می‌پرسند که چگونه توانستم از دانش‌آموزی خوانش‌پریش که ترک تحصیل کرد به جایی برسم که چندین کسب‌وکار موفق راه‌اندازی کنم.» او در وبلاگ خود نوشته است که اگر می‌توانست به خودش در نوجوانی نامه‌ای ارسال کند، خطاب به او چنین می‌نوشت:

 ریکی عزیز!

می‌دانم که با مدرسه کلنجار می‌روی و دلم می‌خواهد به تو نصیحتی بکنم که چطور می‌توانی تبدیل به بهترین چیزی بشوی که در توانت هست.. هیچ‌وقت نباید متفاوت بودنت را به چشم ضعف نگاه کنی یا فکر کنی که لابد ایرادی داری. متفاوت بودن بزرگ‌ترین دارایی توست و کمکت می‌کند تا موفق شوی… می‌دانم که در خواندن و نوشتن و هجی کردن کلمات مشکل داری و گاهی برای عقب نیفتادن از باقی هم‌کلاسی‌هایت دچار دردسر می‌شوی. اما این به معنای تنبل بودن و خنگ بودنت نیست. تو فقط به شیوه‌ای خلاقانه‌تر فکر می‌کنی… از راه‌های جایگزینی که برای فکر کردن داری استفاده کن تا خلاق باشی و بزرگ‌تر بیندیشی.

 او گفته است که خوانش‌پریشی را به عنوان کم­توانی نمی‌بیند بلکه به چشم «استثنایی بودن» به آن نگاه می­کند. برانسون از یک شیوه روان‌شناسانه برای هک کردن مغز خودش استفاده می‌کند که در تبدیل ضعف به قدرت بسیار موثر است. بازتعریف و یا آنچه دانشمندان به آن «ارزیابی مجدد» می‌گویند به معنی تکرار هرروزه جمله‌های ساده‌ای مانند «من به اندازه کافی هستم، من به اندازه کافی خوبم» نیست بلکه به معنای تمرکز بر روی بهترین خصوصیات و ویژگی‌های شما و جدی گرفتن آن دسته از خصایصی است که متمایزتان می‌کند.

 کارآفرینان بیش‌فعال و بی‌حواس

ریچارد بچه بی‌نظمی بود، تکرو و ناسازگار، دوست داشت هرکاری انجام دهد غیر از کارهای مربوط به مدرسه. بخشی از این رفتار ناشی از خوانش‌پریشی او بود و بخشی هم حاصل اختلال کم‌توجهی- بیش‌فعالی که با نام ADHD از آن یاد می‌شود. ریچارد برانسون اعتراف کرده است که حتی ذره‌ای از امور مربوط به مدرسه سر درنمی‌آورده است. امتیاز تست آی‌کیو‌اش افتضاح بود و تنها در یک درس موفق بود: ورزش.

ریچارد قبل از 16 سالگی ترک تحصیل کرد. دیگر کاری به کار مدرسه نداشت، دوست داشت کاری انجام دهد، همه‌کار، هیچ‌کار، کارهای اتفاقی. او با بی‌خیالی همه این راه‌ها را امتحان کرد. یک بچه 16 ساله که مدرسه هم نمی‌رود چه‌کاری می‌تواند انجام دهد؟ در واقع یک آدم بالغ که مبتلا به ADHD است و می‌خواهد با شرایطی که خودش تعیین می‌کند زندگی کند، چه‌کاری می‌تواند انجام دهد؟ همه‌کار: زندگی اشتراکی در یک گروه، راه‌اندازی یک مجله، خریدن یک کلوپ شبانه، پرورش شترمرغ، ساخت استودیوی ضبط صدا، راه‌اندازی شرکت، به خاک سیاه نشاندن همان شرکت، تاسیس شرکت گردشگری فضایی، راه‌اندازی تیم مسابقه، افتتاح خط تولید لوازم آرایشی، جهان‌گردی با بالن، زندگی در یک جزیره شخصی. چه‌کسی دست به تمامی این کارها می‌زند؟ ریچارد برانسون، یکی از محبوب‌ترین کارآفرینان زمان ما. هرچند او همچنان با ADHD دست به گریبان است اما امپراتوری بزرگی از انواع کسب‌وکارها دایر کرده است.

موفقیت برانسون بی‌همتاست اما وضعیت روحی او نه. بیش از 4 درصد از جمعیت بزرگ‌سالان آمریکا به این اختلال مبتلا هستند. رابطه میان کارآفرینی و این اختلال چیست و چگونه کسی که به این اختلال مبتلاست می‌تواند موفق شود؟

علی‌رغم سالمندانی که مبتلا به ADHD هستند، بزرگ‌سالان مبتلا، می‌توانند رشد کنند. مجله ساکسس (موفقیت) حتی ادعای جسورانه‌ای را مطرح کرده است که «برخی از موفق‌ترین کارآفرینان از اختلال کم‌توجهی- بیش‌فعالی برای موفقیت‌هایشان بهره برده‌اند.» برخی عقیده دارند که ADHD هم بلاست و هم موهبت. اغلب مردم در مقطعی از زندگی‌شان هم که شده برخی از علایم ADHD را بروز می‌دهند. اگر این علایم را دیدید بدانید که بخشی از مشخصات ADHD است:

  • من خیلی منظم نیستم.
  • برگه‌های جریمه زیادی به خاطر سرعت بالا دارم.
  • خیلی زود حواسم پرت می‌شود.
  • موقع صحبت کردن با بقیه به سختی می‌توانم تمرکز کنم.
  • آرام گرفتن برایم دشوار است.
  • اغلب دیر به جلسات می‌رسم.
  • خیلی زود از کوره درمی‌روم.

 ADHD در کارآفرینان هم به همین علایم شباهت دارد:

  • یک لیست بلند بالا از ایده‌های کسب‌وکار دارم.
  • سخت‌ترین بخش راه‌اندازی کار برای من فقط همان بخش شروع کردن است.
  • تلاش کردم تا تعدادی کسب‌وکار راه‌اندازی کنم اما نتوانستم در طولانی‌مدت روی هیچ‌کدامشان متمرکز بمانم.
  • همیشه در حرکتم و به دنبال موقعیت‌های جدید می‌گردم.
  • عاشق رسیک کردنم، هرچه بزرگتر، بهتر.
  • هرکاری که فکرم را روی آن بگذارم می‌توانم انجام دهم.

ADHD کارآفرینانه می‌تواند نفطه قوت باشد. اگر این ویژگی به درستی مدیریت شود، در واقع یک قدرت روحی است که می‌توانید آن را در مسیر شکوفایی کسب‌وکار هدایت کنید. دِل آرچر، روان­شناس از ADHD با عنوان قدرت ماورایی کارآفرینان نام می‌برد و معتقد است که کارآفرینان نباید علایم این اختلال را با دارو از میان ببرند بلکه باید از ویژگی‌های آن به نفع خود استفاده کنند.چگونه می‌شود انرژی و ویژگی‌های این اختلال را کانالیزه کرد؟ می‌توانید چند پیشنهاد را در اینجا بخوانید:

  • یک راهنما داشته باشید: شما توانایی دارید و در عین حال تهاجمی عمل می‌کنید اما با کار کردن همراه یک مشاور و راهنما می‌توانید شرایط را درست پیش ببرید. کسانی که نقاط قوت مختلفی دارند می‌توانند همدیگر را تقویت کنند. وجود یک مربی و راهنما می‌تواند حالت‌هایADHD شما را متعادل کند.
  • در زمان واحد بر روی یک کسب وکار تمرکز کنید. این کار برای شما احتمالا مشکل است اما بسیار ضروری است. اگر مدام از این شاخه به آن شاخه بپرید، بنا کردن یک کسب‌وکار پررونق کار مشکلی خواهد بود. برای خودتان مهلت زمانی در نظر بگیرید چون بنا کردن کار زمان می‌برد و در این مدت باید تحمل کنید و تمرکزتان را تمام و کمال روی آن کار بگذارید.
  • کسب‌وکارتان را با تعریف سیستم درست و دقیق در حالت اتوماتیک قرار دهید. اگر برای رسیدن به موفقیت برنامه‌ریزی کنید کار شما می‌توند به موفقیت برسد. یکی از گزینه‌های مهم برای شما این است که پس از اطمینان از راه‌اندازی درست کار، مدیریت و کارهای اجرایی را به دست افراد مورد اطمینان خود بسپرید. کسانی را برای این کار استخدام کنید که می‌توان به آنها اعتماد کرد و مطمئن شوید که پیش از یافتن این گزینه‌ها افسار کار را رها نمی‌کنید.
توسطزهرا چوپانکاره/ آینده نگر
منبعاتاق بازرگانی و صنایع و معادن تهران
مطلب قبلیبودجه ۹۸ چه تفاوتی با سال‌های گذشته دارد؟
مطلب بعدیپاسخ زاکربرگ یک پرسش: اگر فیس‌بوک نبود چه می‌کردی؟

دیدگاه شما

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید