علی اصغر حاجی بابا؛ کارآفرینی همچون فولاد آبدیده

علی اصغر حاجی بابا پدر صنعت ریخته گری ایران است

علی اصغر حاجی بابا از پیشگامان توسعه صنعتی در ایران محسوب می شد و همین موضوع جایگاهش را در بین کارآفرینان برتر کشور برجسته تر می کند، کسی که از او به عنوان بنیانگذار صنعت ریخته گری ایران یاد می شود و بسیاری از کارخانه ها و مجموعه های صنعتی را برای اولین بار در کشور راه اندازی و پایه ریزی کرد.

علی اصغر حاجی بابا کارآفرینان برتر کشورمان که در دومین دوره جایزه امین الضرب اتاق تهران لوح و نشان دریافت کرد در آستانه 90 سالگی درگذشت. او از پیشگامان توسعه صنعتی در ایران محسوب می شد و همین موضوع جایگاهش را در بین کارآفرینان برتر کشور برجسته تر می کند، کسی که از او به عنوان بنیانگذار صنعت ریخته گری ایران یاد می شود و بسیاری از کارخانه ها و مجموعه های صنعتی را برای اولین بار در کشور راه اندازی و پایه ریزی کرد. او به کار گروهی معتقد بود:« مدیران، سرمایه گذاران و کارآفرینان بخش خصوصی؛ لازم است در کسب و کار از همکاری همفکران با توجّه به قانون دعوت به همکاری نمائید و از تک روی بدون مشورت با افراد مطلع و صالح در اقدامات اقتصادی خودداری فرمائید و همیشه متکّی به حاکمیت قانون باشید.»

علی اصغر حاجی بابا متولد مهر 1310 است. او از نوجوانی و بعد از دریافت گواهی ششم ابتدایی کار را با شاگردی مغازه لحاف دوزی پیش پدرش که رئیس اتحادیه لحاف‌دوزان تهران بود، شروع کرد و روزی 10 شاهی از پدرش دستمزد می گرفت. چند سال بعد او با برادرانش (علی‌اکبر و قاسم) به فکر راه اندازی کارگاه مستقل لحاف دوزی افتادند. علی اصغر حاجی بابا در بازار و محله عودلاجان خانه‌های یهودیانی را که از ایران رفته بودند، اجاره کرده و به  کارگاه لحاف دوزی تبدیل می کند. او تعدادی دوزنده استخدام کرده و یک سرکارگر بالای سرشان می‌گذارد و با این کار عملا یک خط تولید تشک و لحاف راه اندازی می کند. در کنار افزایش تولید او مغازه ای هم برای فروش مستقیم محصولاتش در محل پستخانه فعلی 15 خرداد روبه‌روی بازار آهنگران تاسیس کرد و همزمان اقداماتی هم برای فروش کالاهای تولیدی کارگاهش در شهرستان ها انجام داد. او پس از مدتی کار و باتوجه به اینکه مشتریان زیادی پیدار کرد به فکر تامین مستقیم پنبه به عنوان اصلی ترین ماده اولیه مورد نیاز کارگاهش افتاد و همین شد که به خرید و فروش پنبه هم ورود کرد و چندی نگذشت که به تجارت طلای سفید هم روی آورد.

دوران جوانی حاجی بابا همزمان با نهضت ملی شدن نفت و اقدامات دکتر مصدق و ماجراهای کودتای 28 مرداد 1332 شد و او که از حامیان مصدق و جبهه ملی بود و به نشانه اعتراض به کودتا مغازه را باز نکرد بعد از کودتا تهدید شد که مغازه اش را به آتش خواهند کشید و همین هم شد که از شدت نگرانی نسبت به چنین اتفاقی شغلش را تغییر داد. او که تا آن زمان با تجارت پنبه نرم ترین کالا روزگار می گذراند این بار سراغ شغلی رفت که با سخت ترین جنس موجود در بازار سر و کار داشت، آهن فروشی. پدرش به او گفته بود:« خواهی بشوی گنده / آهن بخر و پنبه». البته آهن فروشی، شغلی بود که زمینه ساز ورود علی اصغر حاجی بابا به کارهای جدید و تغییرنگاهش از یک تاجر به تولیدکننده و حتی تحولات مهم صنعتی در ایران شد. علی اصغر حاجی بابا و برادرانش بعد از مدتی حضور در بازار آهن فروشان کارگاه برش و انبار آهن راه اندازی می کنند، به سراسر ایران آهن می‌فرستند و آهن بسیاری از ساختمان‌های در حال ساخت آن روزهای تهران را که رو به توسعه بود، تامین می‌کنند. آن ها آنقدر مشتری داشتند که در انبار و کارگاه آهنگری آن ها حدود 15 کارگر برش‌کار مشغول بودند.

حاجی بابا بعد از حدود یک دهه حضور در بازار آهن در سال 1341 باتوجه به نیازی که در بازار احساس کرد، به فکر تاسیس کارخانه ریخته گری افتاد. او در آن زمان تنها 31 سال سن داشته است و وقتی پیشنهاد همکاری و شراکت به تعدادی از بازاریان داد به جز برادران تحصیلی ( در حال حاضر شیرآلات شیبه را تولید می کنند) کسی باتوجه به سنش او را جدی نگرفت اما حاجی بابا سختکوش تر این حرف ها بود و در سال 1342 ایده اش را اجرایی کرد. او کارخانه « پارس متال» را به عنوان اولین کارخانه ریخته گری کشور راه اندازی کرد و از همین روست که او را به عنوان پایه گذار و پدر صنعت ریخته گری کشور می شناسند. البته درابتدای دهه 40 و پیش از راه اندازی کارخانه پارس متال او با یک چالش مهم هم درگیر شد که حتی پایش را تا نزدیکی چوبه دار پیش برد ولی از آن نجات یافت؛ ترور حسنعلی منصور نخست وزیر وقت از سوی شاگرد مغازه اش بخارایی پای او را به زندان و دستگیری کشاند و متهم شد به شراکت در این ترور و حتی روزنامه ها حکم اعدام او را منتشر کردند ولی در نهایت اثبات شد که در این پرونده نقشی نداشته است.

علی اصغر حاجی بابا به مدت 5 سال مدیریت کارخانه پارس متال را برعهده داشت؛ مجموعه ای که با برق و کوره‌های ذوب برقی، تولید لوله‌ها و اتصالات آب و فاضلاب را در ایران شروع کرد و در نهایت در سال 1347 سهام آن از سوی برادران حاجی بابا به برادران تحصیلی و عده‌ای دیگر واگذار شد. سه سال بعد از خروج از کارخانه پارس متال حاجی بابا باز فکر و ایده جدیدی به ذهنش ورود کرد و تصمیم گرفت مجموعه صنعتی جدیدی احداث کند که حالا در آستانه 50 سالگی قرار گرفته است، کارخانه سوفاژ کار. کلنگ ساخت این کارخانه در سال 1350 به زمین خورد و نخستین مجموعه صنعتی در ایران بود که دیگ‌های چدنی حرارت مرکزی تولید می کرد که یک نوع وسیله گرمایش جدید بود.

او ماشین‌آلات این کارخانه را از شرکت آهلمن آلمان خریداری و نمایندگی محصولات آن کارخانه را هم گرفت و قبل از اینکه وارد تولید شود محصولات این کارخانه را وارد بازار کرد تا بتواند باتوجه به جدید بودند کالا، مشتری جذب کند. تولید مستقل در کارخانه سوفاژکار از سال 1353 و عرضه محصولات این کارخانه عملا از سال 1354 شروع شد که تا به امروز ادامه داشته و بسیار متنوع شده و از انواع آبگرم کن و پکیج گرفته تا دیگ های صنعتی را شامل می شود. مجموعه سوفاژ کار در زمان انقلاب با تحولات مهمی رو به رو شد از یک سوء با خطر مصادره دولتی مواجه شد. او که در سال های قبل از پیروزی انقلاب با افرادی همچون چمران، مطهری و طالقانی ارتباط داشت خود آتش تندروی‌ بخشی از انقلابیون را در مجموعه صنعتی اش مشاهده کرد. او در یکی از مصاحبه هایش گفته است:« در سال ۵۷ کارگران من با تحریک برخی گروه‌ها، درصدد اعتراض و ملی‌کردن کارخانه‌ها برآمدند. یک روز رفتم و دیدم ۵۰۰ کارگر با کنترل کارخانه «مرگ بر سرمایه‌دار» و «مرگ بر حاج‌ بابا» می‌گویند. با من درگیرشدند، سرم را شکستند و قصد داشتند من را داخل کوره ذوب بیندازند!» البته این آتش مدتی نگذاشت که شعله هایش فروکش کرد؛ کارگران دیدند که خطر بیکاری مهم ترین چیزی است که می تواند آن ها را تهدید کند و همین شد که به پشت دستگاه ها برگشتند و کار دوباره از سر گرفته شد. در این سال ها علی اصغر خاجی بابا حتی طعم زندان را هم به اتهام سرمایه داری کشید ولی هیچ کدام از این ها باعث نشد که او دلسرد شود و به فکر این بیفتد که ایران را ترک کند بلکه در دهه 60 و در اوج روزهای جنگ و موشک باران اتفاقا به فکر توسعه مجموعه های صنعتی اش افتاد. حاجی بابا باتوجه به شرایط اقتصادی و جنگ که تامین مواد اولیه را سخت می کرد و از آن جایی که می دید بسیاری از واحدهای ریخته گری با چالش جدی مواجه شده اند تصمیم گرفت زنجیره تامین مواد اولیه ریخته گری در ایران را کامل کند و از همین رو در سال 1360 کارخانه فروسیلیس (مواد اولیه مورد نیاز صنایع فولاد) را در سمنان راه اندازی کرد؛ در سال 1364 به فکر تاسیس کارخانه رزیتان (مواد اولیه صنایع ریخته گری ) افتاد و در سال 1366 هم مجموعه قالب سازی ایران مدل را پایه گذاری کرد. این سه واحد صنعتی در واقع کل مواد اولیه لازم و پیش نیازهای اولیه برای صنعت ریخته گری و بخشی از صنایع فولاد را تامین می کنند. در مجموعه قالب سازی ایران مدل هم هم اکنون طراحی و ساخت قالب‌های مورد نیاز ریخته‌گری و سایر واحدهای تولیدی کشور حتی قالب موتور خودرو و بدنه خودرو هم امکان پذیر است. در کنار همه این ها در اوایل دهه 70 حاجی بابا به فکر توسعه مجموعه شوفاژکار تولید محصولات جدید در این مجموعه و احداث کارخانه ای جدید هم افتاد. او حدود 400 هزار مترمربع زمین در تاکستان خریداری و تصمیم گرفت که این کارخانه را از تهران به قزوین منتقل کند. تمام ماشین‌آلات کارخانه جدید، کوره‌ها و خطوط ریخته‌گری و تولید از دانمارک و آلمان خریداری شده است. علاوه بر همه این ها او در سال 1381 مجموعه صنعتی فروآلیاژ ازنا را هم احیا کرد. حاجی بابا معتقد بود کشور به اقتصاد، تولید و اشتغال نیاز دارد و همیشه تلاش کرد تا زمینه رشد اقتصادی کشور، افزایش تولید و اشتغال را به خصوص در شهرستان ها فراهم کند.

او در کنار تولید و صنعت به تشکل‌گرایی و فعال شدن بخش خصوصی برای مطالبه گری هم اهمیت بسیاری می داد از همین رو در تاسیس تعدادی از تشکل ها مانند سندیکای صنایع ریخته گری (1355)، انجمن مدیران صنایع (1357) ، انجمن صنفی کارفرمایان صنایع فروآلیاژ (1380) و انجمن صادرکنندگان صنعتی، معدنی و خدمات مهندسی‎ نقش داشت. همچنین به مدت 4 دوره عضو هیات نمایندگان اتاق تهران، عضو اتاق مشترک ایران و بلژیک و ایران آلمان بود.

یکی دیگر از ویژگی ها مهم علی اصغر حاجی بابا اعتماد به نسل بعدی و مشاوره گرفتن و سپردن کار به افراد جوان خانواده است، اتفاقی که باعث شده مجموعه های صنعتی آن ها با حضور سه نسل از خانواده اداره و مدیریت شود و حالا در آستانه پنجاهمین سال تاسیس کارخانه سوفاژکار علاوه بر فرزند حاجی بابا که از سال 1350 به پدر پیوسته، نوه او هم در این گروه صنعتی فعال است و مدیریت مجموعه هایی را برعهده دارد.  

او معتقد بود:« تنها کسانی برای بلند مدت می توانند در دنیای رقابتی امروز دوام بیاورند که خدمت رسانی به مشتریان و حفظ منافع عمومی را مزیت اصلی رقابتی خود قلمداد کنند. دیدگاه سود گرایانه و سوداگرانه صِرف به صنعت، دیدگاه محدودی به حساب می آید که جوابگوی حضور بلند مدت در صنعت نیست. بنابراین صاحبان سرمایه و صنعت گران باید با دید بلند مدت به دنبال حفظ ارتباط دو سویه با اجتماع و میحط خود باشند.»

علی اصغر حاجی بابا با بیش از 7 دهه فعالیت صنعتی تا آخرین روزهای زندگی هم در کارخانه و مجموعه های صنعتی اش حاضر بود و خود از صبح زود به سرکار می رفت. او می گفت سیاست های کلی کارآفرینان باید بر «تعامل با دولت»، «انباشت سرمایه های اجتماعی»،«تقویت بخش خصوصی»، «تقویت اقتصاد ملی»، « توسعه منابع انسانی»، «ارتقاء بهره وری»، «رعایت اخلاق حرفه ای»، «حفظ محیط زیست» و در نهایت «خدمت به توسعه پایدار» تکیه داشته باشد.

مطلب قبلیطرح فنلاند برای جذب استعدادهای خارجی: برای ۹۰ روز به هلسینکی بیایید
مطلب بعدیرشد اقتصادی رو لبه تیغ

دیدگاه شما

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید