حالا نوبت بیکاری متخصص‌هاست

Illustration by John Tomac

مدیران، وکلا، پزشکان و بانک‌داران عموما دچار نگرانی‌های شغلی نمی‌شوند. این روند به سرعت در حال تغییر است

ممکن است عجیب به نظر برسد اما زمانی بود که کار در کارگاه و کارخانه مشابه کار تخصصی در دنیای امروز بود. در قرن هجدهم، در آستانه انقلاب صنعتی، زندگی برای صنعتگر ماهر اصلا بد نبود: آنها نماینده طبقه‌ای نسبتا متمکن و رو به جلو بودند و حد قابل توجهی از آزادی و انعطاف را در انجام کار داشتند. اما ورود ماشین‌ها همه‌چیز را تغییر داد.

ماشینی‌شدن تولید کارخانه‌ای کل کار صنعتی را متحول کرد. چون ماشین‌های جدید به شدت گران بودند، روسا با حواس جمع‌تری کارخانه را رصد می‌کردند تا کارگران کار خودشان را بکنند و آسیبی به تجهیزات نرسانند. در طول زمان، این شکل از کنترل به صاحبان صنایع اجازه داد تا تولید را با هدف بالا بردن بهره‌وری از نو سازمان بدهند.

زمانی تولید، هنر محسوب می‌شد و فرد روی دانشی حساب می‌کرد که از طریق سال‌ها شاگردی کردن و تجربه به دست آورده بود. اما با آغاز انقلاب صنعتی، تولید به فعالیتی تکه‌تکه و دستورالعمل‌دار تبدیل شد که در آن هر کارگر باید فعالیتی‌ کوچک را مرتبا تکرار می‌کرد. هرکس می‌توانست این را انجام دهد پس آن جایگاه ویژه و درآمدهای نسبتا بالایی که کار در کارخانه و کارگاه داشت ناپدید شد. کارگران تبدیل به تکمیل‌کننده ماشین‌ها شدند و وظایفی را انجام می‌دانند که ماشین‌ها نمی‌توانستند انجام دهند. تا کی؟ تا موقعی که ماشین‌ از عهده همان‌ وظیفه هم برمی‌آمد.

در قرون بعدی و حتی تا امروز، در اقتصادهای پیشرفته دنیا، طبقه متخصص و حرفه‌ای -کارکنان یقه‌سفید در مدیریت کسب‌وکار، تکنولوژی، حقوق، مالی و پزشکی- عمدتا از تاثیرات منفی تغییرات اخیر – مثل جهانی‌سازی سریع و ماشینی‌شدن – جان سالم به در برده‌اند. این تغییرات به طور بی‌تناسبی به آنهایی ضربه زده که وظایف روتین را انجام می‌دهند – مثل کارگرانی که با ماشین‌ها در کارخانه‌ها مشغول کار بودند یا کسانی که کارهای دفتری سطح پایین را در شرکت‌ها انجام می‌دادند: افراد بدون تحصیل دانشگاهی – به خصوص افراد بدون مدرک دبیرستان.

عقل سلیم می‌گوید که مصونیت طبقه متوسط احتمالا ادامه خواهد یافت. تحقیق مشهوری که در سال ۲۰۱۳ توسط کارل بندیکت فری و مایکل آزبورن منتشر شد برآورد می‌کند ۴۷ درصد گروه‌های شغلی در طول دهه‌های آینده در مقابل ماشینی‌شدن آسیب‌پذیر خواهند بود. در این فهرست موقعیت‌هایی مثل مدیر، مهندس و وکیل پایین‌ترین ریسک‌ بیکاری را داشتند.

اما پیش‌بینی‌ها برای آینده افراد با مهارت بالا آرام‌آرام منفی می‌شود. جهان مشاغل تخصصی در آستانه تحولی بزرگ قرار دارد و هوش مصنوعی عامل آن است. یقه‌سفیدها – بوروکرات‌ها – همان‌قدر از هوش مصنوعی ضربه خواهند کرد که یقه‌‌آبی‌ها – کارگران – از انقلاب صنعتی خوردند.

هرکس که تا به حال با شرکت‌هایی مثل آمازون، گوگل و فیس‌بوک تعامل داشته با هوش مصنوعی آشناست (البته ممکن است از این آشنایی باخبر نباشد). هروقت که عکس یک دوست را لایک می‌زنیم، ایمیل می‌فرستیم یا در اینترنت دنبال یک رستوران خوب نزدیک می‌گردیم، حجم عظیمی دیتا را برای این شرکت‌ها فراهم می‌کنیم. غول‌های تکنولوژی این اطلاعات را به خورد برنامه‌های یادگیری ماشینی می‌دهند و کامپیوترها روز به روز بیشتر پی به عادات و افکار ما می‌برند. این آگاهی فزاینده باعث می‌شود فیس‌بوک یا آمازون تجربه‌ای شخصی‌تر و خصوصی‌تر را به ما ارائه ‌کنند. آنها از این راه جنس و تبلیغات بیشتری به ما تولیدکننده‌ها خواهند فروخت.

هوش مصنوعی و یادگیری ماشینی همین حالا به شرکت‌های بزرگ کمک می‌کند افراد بهتری را استخدام کنند و عذر نیروهای غیرکارآمد را زودتر بخواهند.

همان‌طور که خطوط تولید باعث شد کار صنعتگران به وظایف کوچک تکراری بدل شود، انقلاب هوش مصنوعی به شرکت‌ها اجازه خواهد داد که وظایف یقه‌سفیدها را دقیق‌تر بفهمند و آن را به تکه‌های ساده‌تر و پربازده‌تر قسمت کنند. کم‌کم هوش مصنوعی تصمیم می‌گیرد که چه زمانی باید با مشتری تعامل کرد و قرار گذاشت، چطور یک جلسه را برگزار کرد و کدام کارها را به کدام کارمند سپرد. این روند وقتی آغاز شود، مشابه روند صنعتی‌شدن گسترش می‌یابد و راه خود را می‌رود. هرچه کار دفتری روشمندتر شود، اطلاعات دقیق‌تری به هوش مصنوعی خواهد رسید و هوش مصنوعی قوی‌تر خواهد شد.

به این ترتیب شغل‌های بوروکراتیک دو شاخه خواهند شد: گروه کوچکی از متخصص‌ها و مدیران نخبه که حقوق بالاتری می‌گیرند و روی استقرار تکنولوژی‌های تازه نظارت می‌کنند و گروه بزرگ‌تری از طبقه متخصص که تفاوت زیادی بین آنها نیست و حقوق پایین‌تری می‌گیرند. شغل‌های سطح بالا در بخش مالی که حالا نیازمند انعطاف‌پذیری و سرعت در انجام هم‌زمان چند وظیفه است – از تعامل با مشتری تا ساخت تحلیل آماری و نوشتن گزارش و ایده‌دادن به مدیران – با ورود هوش مصنوعی تبدیل به فعالیتی کمتر خلاقانه و انرژی‌بر می‌شود چرا که هوش مصنوعی بخشی از این وظایف را انجام خواهد داد و برای بقیه هم دستورالعمل‌های مشخص خواهد داشت. در این میان تقاضا برای افرادی که بر تکنولوژی‌های تازه نظارت می‌کنند و در موارد حساس‌تر می‌توانند به جای هوش مصنوعی تصمیم بگیرند بالا خواهد رفت.

همه متخصص‌ها البته به طور هم‌زمان از هوش مصنوعی ضربه نمی‌خورند. مثلا در بخش‌های حقوق و پزشکی که تحت نظارت و حفاظت شدید نهادهای قدرتمند قرار دارند تغییرات آرام‌تر خواهد بود. اما فشار برای کاهش هزینه‌ها و ریسک بالای اشتباهات انسانی در این حوزه‌ها باعث می‌شود هوش مصنوعی راه خود را در این دو بخش هم باز کند. پزشکان کم‌کم بدون مشاوره با هوش مصنوعی تصمیمی نخواهند گرفت و حتی جملاتشان را هوش مصنوعی دیکته خواهد کرد تا بهترین حس را به بیمار القا کند.

البته همه اینها به نفع مصرف‌کننده خواهد بود چون ما با هوش مصنوعی وارد عصر خدمات تخصصی ارزان‌تر، بهتر و قابل‌دسترس‌تر خواهیم شد. این روند البته تبعات سنگین سیاسی خواهد داشت. ماشینی‌شدن صنعت باعث شد طبقه‌ای از بورژواهای آرام و منبع ثبات سیاسی با از دست دادن حقوق و زندگی سابقشان به رادیکال‌های انقلابی و اعضای اتحادیه کارگری بدل شوند. طبقه متوسط یقه‌سفید کنونی هم پس از انقلاب هوش مصنوعی دچار چنین سرنوشتی خواهد شد. انقلاب و خشم یقه‌سفیدها در راه است!

 ربات‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها پرستاری نمی‌دانند

صنعتی که تسلیم هوش مصنوعی نمی‌شود

با پیرشدن کشورهای غربی، نیاز به پرستاری از سالمندان و توان‌خواهان به شدت افزایش خواهد یافت

 ماشینی‌شدن به سرعت گریبان صنایع مختلف را می‌گیرد، اما هنوز در بعضی بخش‌ها نیازمند تماس انسانی هستیم. کار در کارخانه و حتی جراحی را می‌توان به ماشین‌ها آموخت اما آموزش مهارت‌های احساسی و روابط اجتماعی به آنها اصلا آسان نیست. موسسه مک‌کینزی در یک گزارش تازه پیش‌‌بینی کرده در اکثر مشاغل دست‌کم ۳۰ درصد کارها ماشینی‌ خواهد شد، اما در شغل پرستار خانگی (care worker) این رقم فقط ۱۱ درصد است. کاملا روشن است که ساخت یک راننده کامپیوتری بسیار آسان‌تر از ربات‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ پرستار است.

شغل پرستاری از سالمندان یا افراد توان‌خواه اکثر اوقات فیزیکی به نظر می‌رسد: عوض کردن ملافه‌ها، بلندکردن افراد و شستنشان، مراقبت و چک‌کردن دائمی آنها و بالاخره دادن دارو به آنها. اما این کار مکررا احساسی می‌شود: مصاحبت و همدردی مهارت‌هایی‌اند که از راه دور قابل انجام نیستند و به راحتی ماشینی نمی‌شوند.

نتایج زیان‌بار انزوای اجتماعی برای سالمندان بر کسی پوشیده نیست: یک تحقیق «انجمن بازنشستگان امریکایی» نشان می‌دهد که طی یک دوره ۶ساله احتمال مرگ سالمندان منزوی ۵۰ درصد بالاتر از آنهایی بوده که با دوستان و خانواده ارتباط داشته‌اند. در ژاپن، سالمندان – به خصوص زنان تنها – تا آنجا پیش رفته‌اند که دست به جرایم کوچک (مثل دزدی از فروشگاه‌ها) می‌زنند تا زندانی شوند؛ در زندان ارتباط با دیگران راحت‌تر است و افراد تحت مراقبت بیشتری قرار دارند.

با آنکه این شکل از پرستاری از تبعات ماشینی‌شدن در امان مانده است، از دو سوی دیگر تحت فشار قرار دارد: اولی افزایش شدید تقاضا برای آن به خاطر پیرشدن جوامع غربی است و دومی بی‌اعتنایی و نگاه از بالای جامعه به کارکنان در این حوزه است.

طبق برآورد سازمان ملل تا سال ۲۰۵۰ تعداد افراد بالای ۸۰ سال در جهان سه برابر خواهد شد. در امریکا ۹۰ درصد افراد ترجیح می‌دهند که دوران سالمندی را در خانه بگذرانند و ۷۰ درصد این گروه نیازمند نوعی از مراقبت بلندمدت هستند. طبق برآورد مک‌کینزی این روندها فقط طی ۱۲ سال آینده بین ۵۰ تا ۸۵ میلیون شغل در بخش مراقبت‌های درمانی و صنایع مرتبط با آن به وجود خواهد آورد.

حالا با اطمینان می‌توان گفت رسیدگی به سالمندان یکی از پرسودترین صنایع آینده خواهد بود. صنعتی که به آسانی تسلیم هوش مصنوعی نخواهد شد.

توسطآینده نگر
منبعاتاق بازرگانی و صنایع و معادن تهران
مطلب قبلیکلمه‌های مورد استفاده رهبران موفق 
مطلب بعدیایده‌هایی برای افزایش فالور شبکه‌های اجتماعی

دیدگاه شما

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید