با اجرای قوانین و ثبات در تصمیم‌گیری امکان توسعه را فراهم کنیم

حسین حقگو، تحلیل گر صنعت

بیاییم باثبات در تصمیم‌گیری‌ها و قوانینی که خود تصویب کرده‌ایم و عهد و قراردادی که با جامعه بسته‌ایم و با غلبه بر نگرش موقتی و دستوری به اقتصاد ، امکان حرکت پایدار کشور به سمت توسعه و رشد و بلوغ بنگاه‌های اقتصادی را فراهم آوریم.

 به این عبارات توجه کنید: «دلایل مهم عدم علاقه به سرمایه گذاری از طرف بخش خصوصی در سال های اخیر به ترتیب اهمیت بشرح زیر است: روشن نبودن برنامه های بلند مدت اقتصادی دولت و تغییر پیاپی مقررات و ضد و نقیض بودن آن ها،  نحوه قیمت گذاری کالاها ، گرانی و کافی نبودن اعتبارات برای سرمایه در گردش ، نواقص قوانین و مقررات مالیاتی  و…. ».

این عبارات نه بخشی از گزارش ها و بیانیه هایی که این روزها به کرات در رسانه  منتشر می شوند  بلکه  بخش هایی از گزارش کمیته «صنعت و بازرگانی» اتاق بازرگانی و صنایع و معادن در حدود 40 سال قبل است و باور کردنی نیست این همه  تشابه ( حتی در واژه ها و کلمات ) و تکرار در فاصله چهار دهه.

در دهه 1350 «ساختار اقتصاد ایران به‌شدت دولتی‌تر شد و سهم بخش خصوصی در کل فعالیت‌های اقتصادی رو به کاهش نهاد.علاوه بر این اینکه مداخله دیوانسالاری دولتی در بازارها فزونی گرفت که نمونه بارز آن تصویب قوانین و مقررات برای قیمت‌گذاری بود». ( دکتر غنی نژاد – اقتصاد و دولت در ایران ) درواقع بن‌بست سال‌های میانی دهه 50 پیامد سوء سیاست‌های اوایل این دهه و  افزایش 8/2 برابری درآمدهای نفتی و سرازیر کردن آن به بودجه و 3/2 برابر شدن هزینه‌های جاری و… و حیف‌ومیل منابع بود  و آن چیزی که به ” بیماری هلندی ” معروف شد  و  سپس کمبود اعتباری و مالی و…

هرچند اکنون  با  تفاوت‌هایی در علل ایجاد مشکلات اقتصادی کشور نسبت به آن سالها  مواج‌هایم که از مهم‌ترین این تفاوت‌ها ورود عامل  فشارهای خارجی  و تحریم‌ها و نیز بعضاً کارشکنی‌های مخالفان دولت در مسیر تدوین و  اجرای سیاست‌های اقتصادی کارآمد است اما همچنان اساس  مشکل به نظر  در هر دو دوره مشابه بوده و می‌توان آن را در قالب بی‌توجهی به علم اقتصاد و خطای دید سیاست‌گذار و  دور شدن آن  از اقتصاد آزاد و رقابتی صورت‌بندی کرد.

در همان گزارش 40 سال قبل  برای  حل مشکل از سوی فعالان اقتصادی توصیه‌شده است: «دولت ، چارچوب اصلی و خطوط کلی سیاست‌های اقتصادی و صنعتی خود را برای مدت 10 سال مشخص و اعلام نماید و سیاست‌ها و مقررات موجود تنها در جهت حصول به هدف‌های نهایی آن سیاست کلی تغییر یابد».

 راه‌حلی که  هم امروز نیز بارها و بارها از سوی فعالان اقتصادی و حتی دولتیان ضرورت آن  مورد تأکید قرارگرفته اما متأسفانه  برخلاف آن ، شاهد صدور فهرست ممنوعیت‌های وارداتی و صادراتی  با توجیهاتی نظیر  «افزایش رقابت‌پذیری  به نفع تولید داخل و ایجاد ظرفیت برای به‌کارگیری ظرفیت خالی و ایجاد واحدهای صنعتی و…» ( معاون اول رئیس‌جمهوری – روز صنعت و معدن )  هستیم.

اگر قرار بود ممنوعیت واردات سبب افزایش « رقابت‌پذیری » کالاهای داخلی و  « ایجاد بنگاه‌های جدید صنعتی « شود که این‌همه اصرار بر تصویب قوانین مخالف اعمال محدودیت  در تجارت چه ضرورتی داشت؟

درحالی‌که   اعمال ” سیاست‌های تعرفه‌ای ” بجای سیاست‌های غیر تعرفه‌ای و ممنوعیت‌های سلیقه‌ای برای جلوگیری از فساد امضاهای طلایی و بزرگ شدن بازار قاچاق و… از اصول پذیرفته‌شده در گفتمان اقتصادی کشور در حدود دو دهه اخیر بوده است. چنانکه در برنامه‌های توسعه‌ای سوم به بعد و آخرین آن‌ها  در  مواد 22 قانون احکام دائمی برنامه‌های توسعه کشور ( 1/12/95) و  103 برنامه پنجم  به‌صراحت آمده است: ” برقراری موانع غیر تعرفه‌ای و غیر فنی برای واردات در طول سال‌های برنامه به‌جز مواردی که رعایت موازین شرع اقتضا می‌کند ، ممنوع است و… »

 به‌راستی اگر قرار بود ممنوعیت واردات سبب افزایش « رقابت‌پذیری » کالاهای داخلی و  « ایجاد بنگاه‌های جدید صنعتی « شود که این‌همه اصرار بر تصویب قوانین مخالف اعمال محدودیت  در تجارت چه ضرورتی داشت؟!

صدور فرمان‌ها محدودیت‌ها و ممنوعیت‌های اقتصادی و افشای فهرست رانت‌خواران اقتصادی و چه‌بسا در ادامه  اعلام اخبار  کشف انبار کالاهای احتکار شده و تعزیر محتکران  و… ، بجای پرداختن به ریشه مشکلات و خطای سیاست‌گذار،  محصول جبری این سیاست‌ها ( معامله گران ،  بنگاه‌داران ، مغازه‌داران  و… ) را در جایگاه متهم اصلی می‌نشاند. اقداماتی که تنها مسکن‌هایی است موقت و نه‌فقط گره‌ای از کار فروبسته مشکلات حاد  اقتصادی نمی‌گشاید بلکه با ایجاد بی‌ثباتی و فضای هیجانی امکان رفتار عقلانی و انگیزه کار و تلاش و سرمایه‌گذاری را بیش‌ازپیش در فضای اقتصادی پرخطر و دشوار می‌سازد.

درواقع آنچه اینک در کشور  شاهد آنیم پوشاندن خطایی با خطای بزرگ‌تر است؛ بجای محور قرار دادن ” اقتصاد ” در تصمیم‌گیری‌های سیاسی و کاهش رانت ” اقتصاد” به” سیاست” و دوری گزینی از خطاهای سیاستی و تثبیت و کنترل قیمت‌ها و برخورد دستوری با نرخ ارز و بهره بانکی و… که این‌همه یعنی سم مهلک بی‌ثباتی سیاست‌ها ، مسیر  بارها پیموده شده محدودیت‌ها  و ممنوعیت‌ها و دستور دادن‌ها به اقتصاد  و …را در پیش‌گرفته‌ایم. راه و روشی  که قطعاً  نتیجه‌ای بهتر از نتیجه 40 سال قبل  که سرگردانی سرمایه‌گذاران و کارآفرینان و اضمحلال اقتصادی را سبب شد ،  عاید کشور نمی‌سازد . حتی اگر دلیل این بازگشت به عقب  دشواری شرایط و تشدید فشارهای خارجی  و… باشد.

 بیاییم با ثبات در تصمیم‌گیری‌ها و قوانینی  که خود تصویب کرده‌ایم و عهد و قراردادی که با جامعه بسته‌ایم  و با غلبه بر نگرش موقتی و دستوری به اقتصاد ،  امکان حرکت پایدار کشور  به سمت توسعه و رشد و بلوغ بنگاه‌های اقتصادی را فراهم آوریم. شاید این آخرین فرصت باشد و با تحولات عمیق و سریع حاکم بر اقتصاد جهان ،  40 سال بعدی وجود نداشته باشد که  همچون امروز بتوان  اشتباهات را بازخوانی و بلکه  اصلاح نمود.

توسطحسين حقگو/ تحلیلگر صنعت
منبعاتاق بازرگانی و صنایع و معادن تهران
مطلب قبلیآیا ایران ثروتمند است؟
مطلب بعدیچگونه مشتریان را پایبند نام خود کنید؟

دیدگاه شما

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید