روش ترامپ در ایجاد جنگ تجاری با چین در داخل امریکا و مثلا در کنگره این کشور هوادارانی دارد. آنها حتی پیش از دوران ریاست جمهوری ترامپ هم دوست داشتند چین را اندکی تنبیه کنند
آیا دونالد ترامپ فقط یک پدیده کوتاهمدت و اخلالگر در تجارت جهانی است یا اینکه تاثیرش روی مناسبات بینالمللی بیشتر از تصور ماست؟ واقعیت این است که رئیسجمهور امریکا ظرف چند روز جنگهای تجاری به راه انداخت، به رهبران بسیاری از کشورهای متحد امریکا توهین کرد، پیمان ناتو را دچار شوک شدیدی کرد، اتحادیه اروپا را دشمن امریکا نامید و از همه جالبتر، در جریان کنفرانس مطبوعاتی مشترک با ولادیمیر پوتین رئیسجمهور روسیه به جای اینکه راجع به موضع امریکا حرف بزند، موضع روسیه را توضیح داد.
اینها دلایلی هستند برای اینکه باور کنیم تاثیر دونالد ترامپ روی نظم جهانی خیلی درازمدتتر از انتظار ماست. از یک سو این را میدانیم که اقدامات او دارد اعتماد بین متحدان و حتی رقبا را از بین میبرد. وقتی اعتماد از دست رفت، برگرداندن آن بسیار سخت خواهد بود و حتی اگر رئیسجمهور بعدی امریکا چهرهای معتقد به نظام بینالمللی باشد هم بازگرداندن آن اعتماد همچنان سخت باقی خواهد ماند. اما از سوی دیگر، این را هم میدانیم که او دارد یک تختهسنگ بزرگ را به سمت پایین تپه هل میدهد و آن تختهسنگ هم ناسیونالیسم امریکایی است. مثل سیاستمدارانی که پشت کمپین حمایت از برگزیت قرار داشتند، ترامپ هم دارد از احساسات قدرتمندی که کشورها را دچار تفرقه میکند و تفرقه را بین آنها نگه میدارد سوءاستفاده میکند.
لارنس لو اقتصاددان دانشگاه چینی هنگکنگ در این خصوص میگوید: «احساسات پوپولیستی برای انزواطلبی و پروتکشنیسم در امریکا توسط دونالد ترامپ تولید نشدهاند. او فقط دارد به موثرترین شکل از آنها استفاده میکند.»
این یعنی که ترامپ مشکل بزرگی در راه کسب و کارهای بزرگ است. رهبران شرکتهای بزرگ امریکایی در گذشته انتقادات خود از سیاستهای تجاری او را با حالت نرمتری بیان میکردند چون امید داشتند که او درنهایت متوجه دیدگاه و منافع آنها بشود. و البته آنها هم از بابت حمایت ترامپ از برخی اولویتهای اصلی شرکتهای بزرگ – مثل کاهش مالیاتها- قدرشناس او بودند. اما حالا حتی آنها هم فهمیدهاند که انتظار برای گذشتن طوفان منطقی نیست چون ممکن است خیلی سریع خسارت به بار بیاورد.
این فرسایش و بلاتکلیفی در مقابل ترامپ را میتوان در دیدگاه جاشوا بولتن مشاهده کرد؛ یک جمهوریخواه طرفدار تجارت آزاد که رئیس دفتر جورج دابلیو بوش بود و حالا هم رئیس بیزینس راندتیبل است. او در تاریخ ۱۲ جولای علیه تعرفههای یکطرفه وضعشده توسط ترامپ روی فولاد، آلومینیوم و محصولات دیگر صحبت کرد و در کمیته روابط خارجی سنای امریکا گفت: «من از قول دولتیها شنیدهام که میگویند نگران نباشید، موضوع خودش حل میشود، فقط کمی طول میکشد. هرکسی در کوتاهمدت باید کمی سختیاش را تحمل کند». او ادامه داد: «اما چنین چیزی نیست. وقتی زنجیرههای عرضه را مختل کنید، این را نشان میدهید که یک شریک تجاری غیرقابل اعتماد هستید و آن وقت برای همیشه اعتماد را در رابطه با طرف مقابل از دست میدهید.»
بازارهای مالی امریکا اکثرا هراسها در خصوص جنگ تجاری را جدی نگرفتهاند چون میگویند میزان کالاهایی که تعرفه سنگین به آنها میخورد زیاد نیست. برخی اقتصاددانان هم پیشبینی کردهاند که تعرفههایی که تاکنون اعمال شدهاند چیزی بیش از یکدهم درصد روی نرخ رشد تاثیر نخواهند گذاشت. محمد الریان ستوننویس بلومبرگ و مشاور اقتصادی ارشد آلیانس اسای در این خصوص گفته: «به نظرم بازار حق دارد فکر کند که محتملترین نتیجه این وضع این است که تجارت آزاد ادامه مییابد و انگار فقط کمی مزاحمت برایش ایجاد میشود.»
با وجود این، تهدیدها و ضدتهدیدها نوعی بیاطمینانی به وجود میآورند که ممکن است باعث شود کسب و کارها در مورد سرمایهگذاری در کارخانهها و تجهیزات جدید دست نگه دارند. اصولا اگر جنگهای تجاری خیلی شدید شوند، همهچیز به هم میریزد. لری فینک مدیرعامل شرکت بلکراک میگوید اگر دولت ترامپ به افزایش تعرفه روی تعداد بیشتری از کالاهای وارداتی چین ادامه دهد، درصد سقوط سهام در امریکا ممکن است شدید باشد. با وجود این، الریان معتقد است که میزان صادرات چین به امریکا بیشتر از میزان صادرات امریکا به چین است و بنابراین چین در این راستا با دردسرهای شدیدتری نسبت به امریکا مواجه است. اما همین شرایط هم ممکن است باعث شود که مواجهه بزرگی بین این دو کشور رخ دهد.
این بدیهیترین و نزدیکترین ریسک موجود است. در درازمدت، موانع تجاری حتی باعث خواهند شد که اقتصاد جهانی دائما ناکارآمدتر شود. علتش این است که اقتصادهای محافظتشده، کالاهایی را تولید خواهند کرد که نسخه ارزانترش میتواند در کشورهای دیگر تولید شده باشد. اخیرا سازمان همکاری و توسعه اقتصادی تخمین زده که اگر کشورها نرخ تعرفه را به سطح سال ۱۹۹۰ میلادی برگردانند، متوسط استانداردهای زندگی در سال ۲۰۶۰ حدود ۱۴ درصد پایینتر از سناریوی اصلی سازمان همکاری و توسعه اقتصادی خواهد بود. جیمی تامپسون رئیس بخش سناریوهای کلان در آکسفورد اکانامیکز در این خصوص میگوید: «مناقشات کوتاهمدت میتوانند تبعات بسیار درازمدتی داشته باشند.»
اما حالا بازگشت به دوران تعرفههای سنگین چندان هم دور به نظر نمیرسد. جوزف نای ۸۱ ساله استاد علوم سیاسی دانشکده کندی در دانشگاه هاروارد اخیرا این سوال را در مقاله خود مطرح کرد که آیا دوران ریاست جمهوری ترامپ فقط یک انحراف از مسیر در امور جهانی به شمار میرود یا نه. از نظر او پاسخ میتواند مثبت باشد. نای که در دوران ریاست جمهوری بیل کلینتون رئیس شورای اطلاعات ملی بود اینطور ادامه میدهد: «اولش میشد استدلال کرد که برخی از رفتارهای انفجاری ترامپ بخشی از هارت و پورتهای معمول او در چانهزنیهای روزمرهاش است. اما بعد از سفر او به اروپا و نیز جنگهای تجاری که راه انداخت، اینطور به نظر میرسد که ترامپ فقط قصدش این است که نهادهای نظم لیبرال بینالمللی را نابود کند.»
اگر ترامپ واقعا چنین قصدی داشته باشد، راحت میتواند آن را عملی کند و نهادهایی را که از زمان پس از جنگ جهانی دوم در دنیا شکل گرفتهاند از بین ببرد. علتش این است که امریکا خودش رکن اصلی این نهادها بوده؛ از سازمان تجارت جهانی گرفته تا سازمان ملل متحد، ناتو، صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی. اگر امریکا نخواهد در این سازمانها همکاری نشان بدهد، گرفتاریهای جدی برای همه ایجاد میشود.
یک نشانه از اینکه نفوذ ترامپ در آینده ادامهدار خواهد بود این است که دیدگاه خارجی نسبت به امریکا به شدت منفی شده است. این دیدگاه حالا دیگر فقط نسبت به رئیسجمهور امریکا نیست؛ بلکه نسبت به کل امریکاست. بنا بر نظرسنجی گالوپ، تمایل جهانی به پذیرش رهبری امریکا از ۴۸ درصد در سال ۲۰۱۶ میلادی به ۳۰ درصد در سال ۲۰۱۷ رسید. این رقم فقط اندکی از محبوبیت روسیه بهتر بود و البته چین در جایگاهی بالاتر از امریکا قرار گرفته بود. این همان وضعیتی است که در آن فرق چندانی بین کشور و رهبر آن گذاشته نمیشود. چنگ لی رئیس مرکز چین جان تورنتون در انستیتو بروکینگز در این خصوص میگوید: «ما باید این سوال را مطرح کنیم که چرا امریکا ترامپ را انتخاب کرده و چرا محبوبیت او بالاست.»
ترامپ طرفداران و مدافعان زیادی هم دارد. مثلا دیویو دنون اقتصاددان دانشگاه نیویورک که با دیدگاههای ترامپ همدلی دارد میگوید او باعث شده امریکاییها متوجه شوند که استراتژی دولتهای کلینتون و اوباما نتوانسته چین را به همکاری در عرصه سیاستگذاری اقتصادی بکشاند. در چنین شرایطی، پرسشهایی به شکل رک مطرح میشوند که قبلا اینطور مطرح نمیشدند. به همین دلیل است که روش ترامپ در ایجاد جنگ تجاری با چین در داخل امریکا و مثلا در کنگره این کشور هوادارانی دارد. آنها حتی پیش از دوران ریاست جمهوری ترامپ هم دوست داشتند چین را به دلیل عدم پیروی از آنچه که امریکا در عرصه تجارت جهانی دنبال میکرد تنبیه کنند و ترامپ بهترین فرصت را در اختیار آنها گذاشت.
ماری پانگستو وزیر سابق تجارت اندونزی در خصوص سیاستهای ترامپ میگوید: «مهم نیست که چه کسی جای او بیاید. اوضاع در خصوص جنگهای تجاری دیگر به دوران پیش از ترامپ بازنخواهد گشت.» ژیو چن مدیر انستیتو آسیا گلوبال در دانشگاه هنگکنگ نیز معتقد است که در آینده نزدیک، جهان احتمالا با ظهور بلوکهای تجاری مختلف بر پایه جغرافیا و ارزشهای مشترک مواجه خواهد شد.
جیم اونیل اقتصاددان و رئیس چتهام هاوس که اصطلاح بریک را برای توصیف بازارهای نوظهور برزیل، روسیه، هند و چین به کار برده بود میگوید ممکن است بقیه جهان لزوما از عقبکشیدن امریکا از عرصه تجارت جهانی ضرر نکنند، زیرا تجارت جهانی در هر حال به شکل فزایندهای در حال حرکت به سمت شرق و جنوب جهان بود. حتی اتحادها و شراکتهای ترانس- پاسیفیک هم بدون امریکا پیش خواهند رفت.
اما اینکه دونالد ترامپ تا چه حد بتواند برنامه ناسیونالیستی خود را بر جهان تحمیل کند، بستگی به این دارد که او تا چه مدت در کاخ سفید باقی بماند. جوزف نای معتقد است که اگر دوره ترامپ فقط همین دوره چهارساله اول باشد، بسیاری از کارهای او در آینده فراموش خواهند شد. اما اگر او هشت سال در کاخ سفید باقی بماند، اوضاع فرق خواهد کرد. دبورا المز مدیر مرکز تجارت آسیایی- یک شرکت مشاوره تجاری در سنگاپور- نیز نظر مشابهی دارد: «اگر ترامپ تا شش سال دیگر بر سر قدرت مانده باشد، کشورهای دیگر برای مواجهه با سیاستهای او شرایط دشواری را تجربه خواهند کرد.»
داگلاس ایروین تاریخنگار اقتصاد آزاد و اقتصاددان کالج دارتموت نیز معتقد است که فرمانهای اجرایی مثل تعرفه فولاد و آلومینیوم را رئیسجمهور بعدی امریکا میتواند به آسانی لغو کند. اما اگر ترامپ مثلا خروج امریکا از پیمان تجارت آزاد امریکای شمالی (نفتا) را عملی کند، حتی رئیسجمهور بعدی امریکا نیز قادر نخواهد بود که به آسانی آن را لغو کند. البته مجموعه این شرایط همگی حاکی از آن هستند که ترامپ رویکرد انزواطلبی مورد علاقه برخی از رأیدهندگان امریکایی را به خوبی اجرا کرده و بنابراین آنها هم او را برای دوره بعدی در کاخ سفید نگه خواهند داشت.
مجله خبری ایکسب، بازتاب اخبار و گزارشهای صنعت و اقتصاد ایران و جهان