دلار از ابتدای هفته جاری به چند دلیل گران شده است. مسئله اول، بلاتکلیف به نظر رسیدن برجام است که متاسفانه بعضی رسانه های داخلی همسو با رسانه های معاند غربی و سیاست های رییس جمهور آمریکا به آن دامن می زنند.
ناآرامی در بعضی شهرهای کشور در ماه گذشته، کاهش دستوری نرخ سود بانکی و سرازیر شدن نقدینگی از بانک ها و موسسات مالی و اعتباری به بازار ارز، افزایش قیمت جهانی طلا، افزایش نرخ برابری دلار در بازار جهانی نسبت به دیگر ارزها در مقطع فعلی از دیگر دلایل بروز رفتارهای هیجانی در بازار ارز است.
رییس کل بانک مرکزی به عنوان بازارساز اصلی که بیشتر حجم ارز کشور را مدیریت می کند و با اتکا به دارایی های ارزی کشور مسئول اصلی تنظیم بازار ارز شناخته می شود، وعده داده است که قیمت ارز در ماه های پایانی سال کاهش پیدا خواهد کرد و به مردم توصیه کرده که برای رسیدن به سود بیشتر از خرید ارز و سرمایه گذاری در این بازار خودداری کنند چراکه زیان خواهند کرد.
به نظر من باید به این گفته و البته وعده رییس کل بانک مرکزی اعتماد کرد. من به عنوان یک شهروند ایرانی به تحقق این سخن رییس بانک مرکزی امیدوارم اما آنچه امروز از افزایش مقطعی قیمت ارز مهم تر است، ثبات و پیش بینی پذیری آن است. به هرحال نباید فراموش کرد که در سه سال گذشته رییس کل بانک مرکزی بارها و بارها از واقعی شدن نرخ ارز خبر داده اند و بخش خصوصی در انتظار تحقق این وعده مهم و حیاتی در اقتصاد ملی است. من امیدوارم هرچه زودتر این وعده هم محقق شود تا سایر وعده های رییس کل بانک مرکزی باورپذیر به نظر بیاید.
نرخ ارز نقش لنگری در اقتصاد کشور دارد و تمام بخش ها اعم از تولید، واردات، سرمایه گذاری، قاچاق کالا، صادرات، تولید صادرات محور و اشتغال را تحت تاثیر قرار می دهد. یکسان سازی نرخ ارز فارغ از اینکه این نرخ چقدر است، به پیش بینی پذیری اقتصاد کمک می کند. رسیدن به نرخ مصلحتی برای اقتصاد ملی به عنوان مقدمه ای برای یکسان سازی نرخ ارز ضروری است.
می توان از روش های مختلف مثل قدرت برابری خرید، مابه التفاوت تورم داخلی و تورم حوزه تجارت خارجی و کشورهایی که شریک تجاری ما هستند، نرخ واقعی ارز را تعیین کرد و جلوی نوسانات مخربی که خاصیتی جز ایجاد رانت ندارد را گرفت. مزیت های نسبی کشور در سایه چندنرخی بودن ارز به فراموشی سپرده شده است و باید هرچه زودتر جلوی این فرایند مخرب را گرفت.
با توجه به پشتوانه های ارزی کشور و مجموعه مسائل دیگری که پیش نیاز تک نرخی کردن ارز است، مثل آینده بازار، بیمه، تضمین نرخ ارز برای معاملات آتی، اصلاح ساختار شبکه بانکی داخلی، ارتباط گسترده با بانک های بین المللی برای تسهیل انتقال ارز و ارتباط گسترده، برخورداری از منابع کافی برای دفاع از نرخ واحد ارزی، پاسخگویی به همه نیازهای کشور و حفظ این نرخ دست کم در بازه زمانی یک ساله به نظر می رسد که می توان ارز را در بازه 4200 تا 4500 تومان در بازار آزاد عرضه کرد.
بانک مرکزی با توجه به منابع ناشی از فروش بین المللی نفت که خوشبختانه تمام پیش بینی های خوب در مورد آن به وقوع پیوسته، و آزادسازی منابع بلوکه شده ایران در کشورهایی مثل هند، چین و ژاپن می تواند این نرخ را دست کم تا یک سال حفظ کند و اگر بانک مرکزی به چنین توفیقی برسد، مدیریت واردات، حمایت از تولید داخلی و صادرات رقابت پذیر و سرمایه گذاری منطقی هم محقق خواهد شد و از سوی دیگر سوداگری در بازار ارز پایان می یابد.
بانک مرکزی به عنوان عامل اصلی بازارسازی همیشه بازار ارز را با تزریق ارز به خرده فروشی ها مدیریت کرده و جلوی اثرگذاری تقاضای کاذب را گرفته است و اکنون کم کاری بازارساز اصلی و عدم مداخله بانک مرکزی در این مقطع هم بی تاثیر بر افزایش قیمت ارز نیست. علاوه بر این در نظر بگیرید که در شرایط فعلی کشور ما روزانه نزدیک به 200 میلیون دلار مصارف ارزی دارد که برای واردات کالاهای مورد نیاز به کشور از سوی شبکه بانکی با نرخ مصوبی که برای ارز مبادله ای در نظر گرفته شده تامین می شود.
طبیعی است که در این شرایط بازار خرده فروشی مثل فردوسی و پاساژ افشار و غیره نباید با توجه به سهم اندک از تامین نیاز ارزی کشور بر بازار کلان اثر بگذارد. امیدوارم با اصلاح رفتار بانک مرکزی همانطور که رییس کل محترم آن وعده کرده، به زودی شاهد ثبات و آرامش در بازار ارز باشیم و نرخ ارز به بازه منطقی که به آن اشاره کردم بازگردد.
مجله خبری ایکسب، بازتاب اخبار و گزارشهای صنعت و اقتصاد ایران و جهان