چطور شبکه اجتماعی محتوا را سانسور می‌کنند

هر لحظه امکان دارد که کسی در جایی، با دیدن تصویری یا خواندن متنی گمراه شود، خبری دروغین جذب کند یا حتی دست به کاری خطرناک بزند. غول‌های اینترنتی بزرگ جهان مانند یوتیوب و فیس‌بوک تیم‌هایی عظیم برای کنترل محتوای خود دارند. اما هنوز هم مشکلات پیشین کم و بیش به چشم می‌خورند و هزینه آن تیم‌های بزرگ هم بسیار زیاد شده است.

تمامی پلت‌فرم‌های شبکه اجتماعی به صورت مداوم نشست‌ها و جلساتی دارند درباره کنترل محتوا و شیوه‌ای از استانداردسازی آن. از یوتیوب گرفته تا فیس‌بوک، از سطوح اجرایی بسیار بالای هر شرکت تا مدیران اجرایی میان‌رده در این جلسات شرکت می‌کنند. در این جلسات است که تعیین می‌شود چه چیزی از آن فضا باید حذف شود یا نشود، یا مثلا اگر حذف نشد به مخاطب اطلاع داده شود که مثلا «تصویر جعلی است» و یا حتی این امکان وجود دارد که میزان توزیع محدود شود. خروجی این جلسات دستورالعمل‌هایی است که توسط هزاران متخصص محتوا در سرتاسر جهان استفاده می‌شود.

رویکرد جدیدی که به کنترل محتوا توسط پلت‌فرم‌ها اتخاذ شده دیگر یک جنبه حاشیه‌ای از فعالیت آنها نیست، بلکه هسته کاری‌شان است. در تاریخ سابقه نداشته که چند شرکت انگشت‌شمار تعیین‌ کنند میلیاردها انسان در سرتاسر جهان چه ببینند و چه بخوانند و چه بشنوند. این شرکت‌ها امروز به نوعی بدل به «وزارت‌خانه حقیقت» شده‌اند.

این مسائل باعث شده که عالم سیاست‌ هم نتواند به این سادگی‌ها از عملکرد این شرکت‌ها عبور کند. اخیرا سنای امریکا‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ از عوامل اجرایی فیس‌بوک و توئیتر دعوت کرده بود تا به صورت عمومی شهادت دهند که کمپانی‌هایشان چه میزان دستکاری بر روی محتوا انجام می‌دهند و آیا این امکان وجود دارد که روس‌ها به این سیستم‌ها نفوذ و مسیرشان را منحرف کنند. البته باید گفت که نماینده شرکت آلفابت (مالک اصلی گوگل) در این جلسه حضور پیدا نکرد و صندلی‌اش خالی ماند.

بازرسی از فیس‌بوک، توئیتر و یوتیوب اخیرا شدت گرفته است. از هرسه این پلت‌فرم‌ها درخواست شد که عضویت آلکس جونز را، که یک نظریه‌پرداز توطئه است ممنوع کنند. فیس‌بوک و یوتیوب نهایتا این کار را کردند و بلافاصله مورد اعتراض قرار گرفتند که در پوشش برخی نظرها و گرایش‌ها، بی‌طرف نیستند. نهایتا کار به جایی رسید که ترامپ از طریق حسابش در توئیتر این شرکت‌ها را تهدید به مقررات‌گذاری‌های سفت و سخت کرد.

بچه‌هایی که بیش از حد بزرگ شدند

طبق قانونی که در سال 1996 به تصویب رسید، پلت‌فرم‌های این‌چنینی مسئولیت قضایی در قبال محتوایی که از طریق آنها به اشتراک گذاشته می‌شود، ندارند و نقششان واسطه است و نه تولیدکننده و ناشر. در حال حاضر گویا آن قانون رو به افول می‌رود.

آن قانون قدیمی زمانی جواب می‌داد که این شرکت‌ها بسیار کوچک بودند. مثلا یک دهه پیش، کل افرادی که از فیس‌بوک استفاده می‌کردند 100 میلیون نفر بودند. این عدد امروز در مورد فیس‌بوک به 2،2 میلیارد و در مورد یوتیوب به 1،9 میلیارد نفر می‌رسد و قطعا دیگر نمی‌توان با اساس‌نامه‌های قانونی 2 صفحه‌ای سروته فعالیت‌های آنها را جمع کرد.

امروزه در این شبکه‌های مختلف انواع و اقسام ویدئوها و عکس‌ها و خبرها را می‌توان دید، از یک بچه‌گربه در حال چرت زدن گرفته تا سخنرانی‌هایی که به تبعیض‌های اجتماعی دامن می‌زنند تا جعلیاتی درباره وقایع روز جامعه. این مسئله هم در کشتار مسلمانان میانمار و هم در تیراندازی مدرسه‌ای در پارک‌لند واقعا دردسرساز و موجب کشته شدن بسیاری از انسان‌ها شدند.

هم فیس‌بوک و هم یوتیوب توان انسانی و فناورانه خود را برای رسیدگی به این مسائل دوبرابر کرده‌اند. فیس‌بوک در حال حاضر 20هزار نفر را برای همین موضوع در اختیار دارد که از میان آنها 10هزار نفر دقیقا وظیفه بررسی محتوا را بر عهده دارند. یوتیوب هم در حال حاضر از یک نیروی کار 10هزار نفری به منظور بازبینی و بررسی محتوای پلت‌فرم خودش استفاده می‌کند. حاصل این شده که هر ماه میلیون‌ها محتوای مختلف از این پلت‌فرم‌ها حذف می‌شود.

یکی از مشکلات اصلی اصلاح محتوا، هزینه‌ای است که صرف نیروی کار می‌شود. فیس‌بوک در گزارش‌هایی که از مسائل مالی خود منتشر کرد هم به افت سرمایه‌گذاری اشاره‌ای داشت و هم به این نکته که اصلاح محتوا فرایندی هزینه‌بر است. مارک زوکربرگ عنوان کرد که باید به مرور زمان به سمتی حرکت کرد که عمده حجم اصلاح محتوا توسط هوش مصنوعی انجام شود و نه توسط نیروی انسانی. این مسئله یک‌بار هم مورد آزمون قرار گرفت اما هنوز هم الگوریتم‌های توسعه داده‌شده نتوانسته‌اند جای تجربه و هوش انسانی را بگیرند.

هنوز هم می‌توان تغییراتی اساسی‌تر ایجاد کرد. منتقدان می‌گویند اگر محتواهایی با سخنان نفرت‌پراکن و توهین‌آمیز توان نفوذ بیشتری دارد، دلیل اصلی‌اش مدل کسب‌وکار این شرکت‌هاست: تبلیغات. هم یوتیوب و هم فیس‌بوک از این مدل برای چرخاندن کسب‌وکار خود استفاده می‌کنند. به عبارت بهتر، برای موفق شدن در اصلاح محتوا، این پلت‌فرم‌ها شاید مجبور شوند با آن مدل کسب‌وکاری خداحافظی کنند که عامل موفقیتشان بود.

توسطآینده نگر/ ترجمه نسیم بنایی/ اکونومیست
منبعاتاق بازرگانی و صنایع و معادن تهران
مطلب قبلیشرایط ایجاد نیروگاه‌ پشت‌بامی در خانه‌های شخصی
مطلب بعدیداستان برند: آدیداس؛ کفش‌هایی که برای پیمودن جهان طراحی شدند

دیدگاه شما

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید