پایان یاهو؛ سرشناس‌‌ترین نام اینترنت چطور از عرصه رقابت حذف شد؟

yahoo
A photo illustration shows a Yahoo logo on a smartphone in front of a displayed cyber code and keyboard on December 15, 2016. REUTERS/Dado Ruvic/Illustration

یاهو از سال 2012 با رهبری مریسا مایر به کارش ادامه می‌دهد اما گذشت بیش از چهار سال از مدیریت او نشان داده است که او هم نمی‌تواند یاهو را احیا کند.

برای ایرانی‌هایی که در اواخر دهه 70 و اوایل دهه 80 با اینترنت آشنا شدند یک صدای آشنای مشترک وجود دارد که خوشبختانه سال‌ها است دیگر جایی در خانه‌ها ندارد: صدای گوش‌خراشی که به هنگام تلاش برای اتصال به اینترنت دایل آپ، از کامپیوتر بلند می‌شد و در انتظار آنلاین شدن روح و مجرای شنوایی را به صورت هم‌زمان می‌سایید. یکی از معانی آنلاین شدن در آن سال‌های نه‌چندان دور استفاده از «مسنجر» بود که این امکان نادر را در اختیارمان قرار می‌داد تا بدون کمک گرفتن از تلفن‌ها و پیامک‌ها، با آدم‌های دیگر «چت» کنیم. یاهو با زمینه رنگ بنفشش یادگار همان دوران است.

در واقع آن صدای گوش‌خراش اتصال به اینترنت را شاید بتوان دوره اوج قدرت یاهو به شمار آورد، زمانی که پسوند ایمیل اغلب آدم‌ها yahoo.com بود. از آن دوران اوج مدت‌زمان زیادی گذشته است، یاهو نتوانست آن‌قدر قدرت بلامنازعش را حفظ کند تا بتواند با خیال راحت در دوره اینترنت پرسرعت و گوشی‌های هوشمند هم از شهرتش استفاده کند. چه شد که یاهو از رقابتی که با قدرت شروع کرده بود عقب ماند؟ می‌گویند دلایل بسیاری برای این موضوع وجود دارد. دلایلی که سبب شد هیچ‌یک از مدیران اجرایی این شرکت نتوانند برای نجاتش کاری کنند. نشریات و رسانه‌های مختلفی این دلایل را بررسی کرده‌اند. این مطلب خلاصه‌ای است از آنچه در نشریات‌ هاروارد بیزینس ریویو، آتلانتیک و تلگراف آمده است.

 هاروارد بیزینس ریویو: باختن در میدان موبایل

برای توضیح شکست یاهو تئوری‌های بسیاری مطرح شده است. یکی از برجسته‌ترین آنها این است که یاهو برای ورود به حوزه موبایل تاخیر داشت. نشریه نیویورکر در سال 2012 و زمانی که ماریسا مایر به عنوان مدیر اجرایی یاهو انتخاب شد نوشت: «تا این دوره یاهو عملا وارد حوزه موبایل نشده بود.» مایر مامور شده بود تا یاهو را وارد عصر تلفن‌های هوشمند کند، یعنی پنج سال پس از اینکه این تلفن‌ها بازار را قبضه کرده بودند.

تا آن موقع اپل و گوگل سیستم‌های عامل خودشان را برای تلفن‌های هوشمند تعریف کرده بودند (IOS  و اندروید) و فیس‌بوک در حوزه اپلیکیشن پیش افتاده بود. شاید همان سال 2012 هم برای شروع کار در این حوزه دیر بود. گوگل سیستم عامل اندروید را در سال 2008 رونمایی کرده بود. تا سالی که یاهو بخواهد پا به این رقابت بگذارد، گوگل تبدیل به یکی از موفق‌ترین بازیکنان میدان شده بود.

برخی از تحلیل‌گران عقیده دارند که محصولات یاهو به صورت بالقوه هم قابلیت چندانی برای مطابقت با ساختار تلفن‌های هوشمند را نداشتند. شرکت‌هایی مانند گوگل و فیس‌بوک خوش‌شانس بودند که هسته کسب‌وکارشان به گونه‌ای بود که راحت‌تر می‌توانستند با محیط تلفن‌های هوشمند مطابقت پیدا کنند. این گونه نیست که تصور کنیم این دو شرکت دست به کار خارق‌العاده‌ای زدند و برای دوران جدید تحولی در محصولاتشان به وجود آوردند، فقط باید گفت که نوع کار و فرم این سایت‌ها بیشتر از یاهو برای تبدیل به اپلیکیشن موبایلی آمادگی داشت.

 آتلانتیک: تبلیغات می‌تواند نابودتان کند

امسال که گزارش مالی یاهو منتشر شد دیگر مشخص شده که شرکتی که زمانی خداوندگار حوزه تکنولوژی بود دیگر از بازار بورس خارج می‌شود. حالا بیشتر از یک دهه است که یاهو رفته‌رفته کمرنگ شده اما همین گزارش مالی منتشرشده از یاهو فرصت خوبی است تا ببینیم آنچه بر سر یاهو آمد احتمالا مانند موجی سراسر وب را خواهد گرفت و به زودی کسب‌وکارهایی مانند پایگاه‌های خبری اینترنتی که بیش از اندازه به تبلیغات تکیه کرده‌اند باید برای نجات خودشان به فکر راه‌های درآمد دیگری باشند.

امسال که گزارش مالی یاهو منتشر شد مشخص شد شرکتی که زمانی خداوندگار حوزه تکنولوژی بود از بازار بورس خارج می‌شود

روند رو به افول روزنامه‌های چاپی ادامه دارد اما رو به احتضار رفتن یاهو نشان می‌دهد که پس از آنها نوبت به شرکت‌هایی می‌رسد که ریشه در اینترنت دارند. اگر صاحب کاری هستید که بر درآمد تبلیغات دیجیتال تکیه دارد و بخش قابل توجهی از کل درآمدتان را تشکیل می‌دهد باید به فکر درآمدهای جایگزین باشید. برای هر شرکت دیگری به غیر از گوگل و فیس‌بوک که دارند در درآمد تبلیغات غرق می‌شوند، پیدا کردن راه جایگزین یک نیاز فوری است. این دو شرکت سهم عظیمی از تبلیغات دیجیتال بین‌المللی را از آن خود کرده‌اند و این ریشه مشکلات تمامی شرکت‌های دیگر در این حوزه است.

هرچند ریشه مشکلات یاهو به عوامل گوناگونی بازمی‌گردد اما مشکل اساسی این شرکت این بود که نتوانست راهی پیدا کند تا بخشی از آن پول تبلیغاتی‌ را که داشت روانه شرکت‌های گوگل و فیس‌بوک می‌شد از آن خود کند. حالا که سال‌های زیادی از درگیری‌های یاهو می‌گذرد دیدن این موضوع بسیار ساده است اما زمانی بود که این شرکت بسیار بزرگ‌تر از هریک از شرکت‌های گوگل و فیس‌بوک بود. شاید اگر این شرکت به اندازه کافی مطالعه و پژوهش کرده بود می‌توانست راهی برای شکست گوگل پیدا کند. زمانی یاهو قصد داشت با یک میلیارد دلار فیس‌بوک را بخرد اما حالا کار به جایی رسیده که این شرکت و AOL قرار است با هم تجمیع شوند.

در سال 1995 به نظر می‌رسید سرنوشت یاهو این است که تبدیل به شرکتی موفق بر اساس درآمد تبلیغات دیجیتال شود و نمونه‌ای موفق از کسب‌وکار در عصر اینترنت. در آن زمان شرکت هنوز حکم یک کتابچه آنلاین راهنما را داشت. در همان سال یاهو اعلام کرد که با پنج اسپانسر قرارداد امضا کرده و قرار است این شراکت بخشی از هویت جدید این شرکت برای تبدیل به یک شرکت متکی به تبلیغات باشد. معنای این کار این بود که لوگوی پنج اسپانسر متفاوت قرار بود به نوبت در بالای سایت یاهو ظاهر شود. در همان زمان خبرگزاری رویترز اعلام کرد که با عقد قراردادی با این شرکت قرار است اخبارش بر روی سایت یاهو به نمایش درآید و در عوض سهمی از درآمد تبلیغات داشته باشد. اما حالا تصویر یاهو بسیار متفاوت است. امروز فیس‌بوک و گوگل به تنهایی درآمدهای حاصل از تبلیغات را سرمی‌کشند و هیچ‌کدام بابت خبرها پولی نمی‌پردازند و در عوض یاهویی که زمانی ما می‌شناختیم محو شده است. و مطمئن باشید که سقوط یاهویی که به پول تبلیغات تکیه کرده بود، آخرین سقوط شرکت‌های غول‌آسای حوزه وب نخواهد بود.

 تلگراف: فرصت‌های بربادرفته

سال 2008 یاهو با پیشنهاد واگذاری 44.6 میلیارد دلاری که از سوی مایکروسافت داشت مخالفت کرد

یاهو به عنوان نماد اولین روزها و سال‌های حضور عمومی وب شناخته می‌شد. چه شد که این نماد اینترنت به گونه‌ای زمین خورد که حرف فروش آن به شرکت وریزون پیش آمد؟ یاهو چند اشتباه کرد که باعث شکستش شد. فرصت‌هایی که برای گسترش کار در دست داشت و در زمان مناسب نتوانست از آنها استفاده کند.

  1. سال 2002 یاهو این فرصت را داشت که گوگل را بخرد. در آن زمان سرگی برین و لری پیج گفته بودند که شرکت را به مبلغ یک میلیارد دلار می‌فروشند. اما یاهو برای این خرید تعلل کرد و وقتی عاقبت به پای میز مذاکره بازگشت قیمت پیشنهادی به 3 میلیارد دلار رسیده بود.
  2. قبل از فیس‌بوک، اینستاگرام و گوگل فوتو، فلیکر در حوزه به‌اشتراک‌گذاری عکس فعالیت داشت که یاهو آن را در سال 2005 خرید. در آن زمان برنامه تیم فلیکر این بود که سایت را تبدیل به یک شبکه اجتماعی کند اما یاهو این فرصت را از دست داد و سبب شد تا نام فلیکر در میان نام‌های دیگری که پس از آن ظهور کردند گم شود.
  3. سال 2006 یاهو برای خرید فیس‌بوک مبلغ یک میلیارد دلار پیشنهاد داد. مارک زاکربرگ این پیشنهاد را رد کرد اما گزارش‌هایی وجود دارد از اینکه اگر بر روی این پیشنهاد پافشاری می‌شد، هیئت مدیره فیس‌بوک زاکربرگ را وادار می‌کردند که با مبلغ 1.1 میلیارد دلار با این فروش موافقت کند.
  4. سال 2008 یاهو با پیشنهاد واگذاری 44.6 میلیارد دلاری که از سوی مایکروسافت داشت مخالفت کرد. استیو بالمر که در آن زمان مدیرعامل مایکروسافت بود تلاش زیادی کرد تا این معامله را انجام بدهد اما هیئت مدیره یاهو به این نتیجه رسید که قیمت پیشنهادی زیادی پایین است. یک سال بعد، زمانی که یاهو دیگر قید تلاش کردن برای راه‌اندازی موتور جست‌جوگرش را زد، مجبور شد برای استفاده از موتور جست‌وجوگر مایکروسافت، بینگ با این شرکت قرارداد ببندد.
  5. رهبری قدرتمند سبب شده تا برخی دیگر از شرکت‌های تکنولوژی موقعیت‌های بد را کاملا تغییر دهند. برای نمونه استیو جابز در شرکت اپل، ساتیا نادلا در شرکت مایکروسافت و اریک اشمیت در شرکت گوگل. اما یاهو نتوانست مدیرعاملی پیدا کند که به کمک این شرکت بیاید. به علاوه جری یانگ، یکی از موسسان یاهو در سال 2012 از این شرکت استعفا داد. این استعفا یاهو را بدون نیروی محرک باقی گذاشت، درست برخلاف دیگر غول‌های حوزه تکنولوژی که موسسان خود را به عنوان نیروی رهبری مداوم و مشخص در کنار خود داشتند؛ مانند مارک زاکربرگ در فیس‌بوک و پیج و برین در گوگل.

یاهو از سال 2012 با رهبری مریسا مایر به کارش ادامه می‌دهد اما گذشت بیش از چهار سال از مدیریت او نشان داده است که او هم نمی‌تواند یاهو را احیا کند. مایر در شرکت گوگل مدیر موفقی بود اما حالا و پس از شکست در شرکت یاهو، برخی از کارشناسان می‌گویند که در موقعیتی که شرکت یاهو داشت باید بیشتر از هرچیز به فکر تزریق نیروی خلاق می‌بود، مریسا مایر هرچند مدیر توانمندی است اما بیش از هرچیز یک مهندس است و نه کارآفرین. عده دیگری هم می‌گویند که وضعیت نابسامان شرکت یاهو سبب شده تا مدیران بسیاری با آمدن به این شرکت تنها سابقه و توان مدیریتی خود را مخدوش کنند و بعد جای خود را به مدیر بعدی بدهند. انگار که غول هرچه بزرگ‌تر باشد، افتادنش بر زمین سهمگین‌تر است و بعد بلند کردنش دیگر از عهده مدیران پرسابقه هم برنمی‌آید.

توسطزهرا چوپانکاره/ آینده نگر
منبعاتاق بازرگانی و صنایع و معادن تهران
مطلب قبلیرئیس کل بانک مرکزی: نرخ ارز اسفند متعادل می‌شود
مطلب بعدیسهم باغدار از بازار میوه چقدر است؟