هدف اصلیتان را همیشه فراتر از چیزی بگذارید که به شما گفته شده است و این نکته اهمیت دارد. با این طرز تفکر آنچه به عنوان هدف یه شما گفته میشود یکی از زیرمجموعههای هدفگذاری شما میشود که به هر صورت در راه رسیدن به هدفی که تعیین کردهاید به آن دست پیدا میکنید.
رهبری کردن فقط نشستن پشت میز و دستور دادن نیست. مدیران پیش از اینکه توانایی رهبری کردن یک تیم را داشته باشند باید از پس خودشان، فکرهایشان و آنچه احساس میکنند برآیند. برای همین است که نشریه entrepreneur مقالهای را به این اختصاص داده است تا رهبران کسبوکار را با مهارتهای روحی آشنا کند که برای دوام آوردن در دنیای تجارت ضروری است. تمامی این مهارتها قرار است کنترل احساس و عواطف و فکرهای شما را در دست بگیرند چون گفتوگوهای پنهانی که در ناخودآگاه شما شکل میگیرند ممکن است بزرگترین دوست یا دشمن شما باشند و تعیین اینکه قرار است این فکرها به نفع یا ضرر شما فعال شوند تنها در دست خود شماست. این دیگر نبردی نیست که مدیران برای به پایان رساندن آن بتوانند از مشاوران و مدیران و همکارانشان کمک بگیرند. برای مدیریت خودتان فقط خودتان هستید و خودتان. ترجمه این مقاله را در این بخش میخوانید.
پیش از ورود به هزاره سوم، استراتژیهای روحی که در ورزشهای قهرمانی استفاده میشدند به جهان کسبوکار منتقل شدند تا کارایی را در این حوزه بالاتر ببرند. ورزشکاران نخبه همگی به خوبی میدانستند که پیش از اینکه توسط هر کس دیگری دچار بیتمرکزی شوند باید خودشان کنترل وضعیت روحی و احساساتشان را در دست بگیرند. همین موضوع برای رهبران کسبوکار برای رسیدن به موفقیت مصداق پیدا میکند. مدیران به خوبی میدانند که اگر به صورت مداوم اصولشان را به کار گیرند سرانجام به عنوان سرمایه و به نفع آنها بهشان بازمیگردد.
انگیزه، تمرکز، شفافیت هدف، انعطافپذیری و مدیریت استرس همگی نیازهای روحی هستند که درون هرکسی که تلاش میکند در حوزه خودش بهترین باشد وجود دارد. در اینجا چهار مهارت اصلی روحی را مرور میکنیم، مهارتهای مختص قهرمانان که اگر تبدیل شدن به یک رهبر موفق در صدر لیست آرزوهای شما قرار دارد باید در آنها استاد شوید.
- وقتی ماه را هدف گرفتهاید به ستارهها میرسید
تصور کنید به شما ماموریت داده شده تا یک تخته چوب به قطر دو سانتیمتر را که جلوی رویتان قرار دارد خرد کنید. فقط یک بار میتوانید با کناره دست خود به آن ضربه بزنید. اگر با اصول کاراته آشنا نباشید حتما تعجب میکنید وقتی دریابید که بهترین نقطه برای متمرکز کردن ضربه وسط تخته چوبی نیست. برای دو تکه کردن چوب هدفتان باید این باشد که بر روی حالت بازویتان تمرکز کنید تا پس از ضربه زدن به چوب کاملا در حالت کشیده و صاف قرار داشته باشد. اینگونه وقتی ضربه را فرود میآورید در همان حالت نیمهکشیده دست چوب را شکستهاید و بعد از آن قرار است به هدف اصلی یعنی صاف و کشیده فرود آمدن دست برسید.
برای فروشتان هدف 250 هزار دلار را تعیین کردهاید یا فقط به سراغ برنامهریزی برای این هدف میروید که به شما و تیمتان 250 هزار دلار برسد؟ یا چشمانداز آنها را برای رسیدن به 300 هزار دلار تنظیم میکنید؟ هدف اصلیتان را همیشه فراتر از چیزی بگذارید که به شما گفته شده است و این نکته اهمیت دارد. با این طرز تفکر آنچه به عنوان هدف به شما گفته میشود یکی از زیرمجموعههای هدفگذاری شما میشود که به هر صورت در راه رسیدن به هدفی که تعیین کردهاید به آن دست پیدا میکنید.
- مهارت در تصور و تجسم، پیشرفت شما را سریعتر میکند
اگر هنوز تاثیر عمیقی را که تصور و تجسم میتواند بر روی کارایی کسب و کار شما داشته باشد تجربه نکردهاید خیلی از بازی عقب هستید. تصور کردن و مجسم کردن فقط این نیست که چشمهایتان را ببندید و موفقیت را مجسم کنید. تصویر کردن و تجسم موثر باید برنامهریزیشده باشد و با ثبات و توالی مشخص پیش برود. ساختار شبکهای مغز شما اطلاعات را فیلتر و شما را برای دستیابی به آنچه بر رویش تمرکز دارید کمک میکند. برای همین است که باید مراقب باشید چه موضوعاتی چشم مغز شما را به سمت خودش میکشاند. سه گام کلیدی برای شروع مسیر درست را در این بخش میخوانید.
خلق سکانسهای یک فیلم را تمرین کنید: رویاهایی را به یاد بیاورید که حسی از واقعیت داشتند. این رویاها فقط تصاویر زودگذر نیستند. هدف شما این است که تصور و تجسمتان از نتیجه را با دستاوردهایی که میخواهید هماهنگ کنید. چشمهایتان را ببندید و فکر کنید که میخواهید انیمیشن بسازید. این تصاویر را پشت سر هم قرار دهید تا مانند یک سکانس از یک فیلم پشت سر هم قرار بگیرند، همان کاری را بکنید که در خوابهای واضحی که به یاد میآورید انجام میشود.
همه حواستان را به همکاری بگیرید: تصورتان را تا جایی که ممکن است به واقعیت نزدیک کنید. تصورتان را با بو، مزه، حس لامسه و جزئیات صداهایی که میشنوید روشنتر کنید. با انجام این کار سیستم عصبیتان را فعال و تربیتش میکنید تا افکار و رفتار و توجهتان را در مسیر رسیدن به هدف کسبوکارتان هدایت کند.
تمرین منظم و ترجیحا روزانه داشته باشید: دکتر سرینی پیلای، روانشناسی در دانشکده پزشکی دانشگاه هاروارد در مورد مزایای اساسی تشکیل آگاهانه جلساتی برای رویاپردازی روزانه صحبت کرده است. پردازش حافظه کاری در مغزتان توانایی بهتری برای حل مشکلاتتان دارد و ایدههایی را به شما میدهد که ممکن است به صورت معمول و در شرایط فشار به ذهن شما نرسند.
- خودنگری و دروننگری را برای رسیدن به انعطافپذیری بهتر تمرین کنید
به عنوان یک رهبر کسبوکار بسیاری از ما مواجه شدن با استرس را بیشتر از زیردستانمان تحمل میکنیم. پیاده کردن استراتژیهایی که به صورت مدام توانایی ما را به لحاظ احساسی و قدرت بازیابی تقویت میکنند یک امر لازم است. دو روش برای انجام این کار را میخوانید:
توقف به صورت منظم: برای رسیدن به بهترین نحوه عملکرد این امر ثابت شده است که باید گاهی برای سرعت گرفتن، کمی مهار سرعت را کشید. متوقف کردن جریان افکار سبب افزایش نیروی توجه شما و رهایی از حس اضطراب میشود. با این وقفه انداختن در واقع دارید یک پیچ شناختی سالم در خودتان کار میگذارید که میتواند گفتوگوهای منفی درونی را متوقف کند و میزان احساسات منفی را در حداقل ممکن نگه دارد.
در نحوه زمانبندی این وقفهها بهتر شوید و ناظر واکنشهای خود باشید: عواقب معمول پس از درگیر شدنتان با یک حالت بیثبات روحی و روانی را در نظر بگیرید. وقتی احساس درماندگی میکنید عصبانی میشوید یا آسیبپذیر؟ به الگوی معمول رفتاریتان اعتراف کنید. به محض اینکه چنین حالاتی را تجربه کردید مکث کنید و تبدیل به ناظر خودتان شوید و ببینید درونتان چه گفتوگویی شکل گرفته است. از چه کلماتی دارید استفاده میکنید؟ آیا واکنش فیزیکی هم به این حالات دارید؟ در این مدت از هرگونه قضاوت و تصمیمگیری حذر کنید. در چنین موقعیتی ماموریت شما فقط این است که ناظر خودتان باشید و اطلاعات جمعآوری کنید. وقتی در مرحله خودنگری قرار میگیرید بلافاصله از نیمکره چپ مغزتان استفاده میکنید که مهارتهای تحلیلی را در خود دارد. در چنین حالتی نیمکره راست که محل بیان احساسات است جای خودش را به نیمه دیگر مغز میدهد. در این حالت مغز آزادی بیشتری دارد تا با منطق و شفافیت بیشتری فکر کند. زمانی که به استادی در خودنگری برسید درمییابید که محرکهای استرسی دیگر مثل قبل بر روی شمل تاثیرات مخرب ندارند. این استرسها دیگر شما را کنترل نمیکنند چون شما توانستهاید مدیریت و کنترل آنها را در دست بگیرید.
- نقاط منفی را آگاهانه ببینید اما با بازتعریف، خوشبینی را تمرین کنید
رهبران کسبوکار معمولا شیوهایی از تفکر را در پیش میگیرند که تیمشان در نظر ندارد. وظیفه ما این است که جایی برای رسیدن به رشد و پیشرفت و موفقیت اقتصادی وارد عمل شویم که دیگران از ورود به آن هراس دارند. حتی ریسکهای کوچک هم میتوانند تبدیل به شکستهای بزرگی شوند که آشفتگی حسی و روحی را به دنبال میآورند و ما و تیممان را شکست میدهند. احساس گناه، انکار و شرم از جمله عوارض جانبی رهبری کردن یک کسبوکار است. به محض اینکه به خودتان اجازه میدهید تا به یک شکست یا اشتباه اقرار کنید، بلافاصله نقطه پایانی بر آشفتگیهای بلندمدتتان میگذارید. از آن لحظهای که اعتراف کنید: «تقصیر من بود، زیادهروی کردم و نتیجه فاجعهبار شد.» درست از همن لحظه دیگر چارهای ندارید جز اینکه بلند شوید و به جلو بروید.
خوشبینی را تمرین کنید تا هم خودتان و هم تیمتان را به جلو هدایت کنید. شاید پرسیدن این سوالها کمک خوبی برایتان باشد:
- چه درسهایی میتوانم از این موقعیت بگیرم؟
- چه تغییراتی باید اعمال کنیم تا از رسیدن به چنین نتایجی جلوگیری شود؟
- از این پایان ناخوشایند چه چشماندازها، ایدهها و موقعیتهایی میتوان به دست آورد؟
مجله خبری ایکسب، بازتاب اخبار و گزارشهای صنعت و اقتصاد ایران و جهان