مسائل داخلی و اولویتهای اقتصادی چین، آمریکا و روسیه آنها را وادار کرده که فعلا از مواجهه مستقیم نظامی و هستهای اجتناب کنند.
منبع: استریت تایمز/ آینده نگر
سال جدید میلادی آغاز شد و دورنمای استراتژیک جهان با حضور قدرتهایی مثل چین، آمریکا و روسیه حساستر از همیشه به نظر میرسد. پیشرفتهای نظامی هریک از این قدرتها دارد معادلات جهانی را به صورت دائمی تغییر میدهد و بحث درباره قدرت هستهای، موشکی، فضایی و سایبری آنها در رسانهها جریان دارد. این وضع به صورت طبیعی نوعی موضع پیشگیرانه را برای این قدرتها به همراه آورده است.
در همین میان، رقابتهای منطقهای و مواجههها و مناقشات ریز و درشت در نقاط مختلف جهان نیز این قدرتها را جذب خود کرده و وضعیت ثبات استراتژیک در مناطق مختلفی از خاورمیانه، اروپا، آسیای جنوبی و منطقه غرب اقیانوس آرام به همین مسائل وابسته شده است.
چند بحران مهم که معادلات بین قدرتهای جهانی را حادتر کرده، مسئله سوریه و تقابل نقش روسیه و غرب در آن و مسئله اوکراین بوده است. این وضع باعث شده که مسکو و ناتو برخی از عظیمترین مانورهای نظامی خود از زمان جنگ سرد را ترتیب بدهند و به هم قدرتنمایی کنند.
روسیه میگوید سیستم دفاع موشکی ناتو در اروپا یک اقدام تحریکآمیز علیه روسیه است و میتواند تعادل استراتژیک منطقهای را به هم بزند و جلوی مذاکرات برای عدم افزایش تسلیحات متعارف و غیرمتعارف را بگیرد.
از سوی دیگر، آمریکا با چین به وضوح شاخ به شاخ شده است. آمریکا به شدت به دنبال افزایش حضور نظامی خود در منطقه آسیا و اقیانوسیه است و حتی سیستم دفاع موشکی خود را در کشورهایی مثل ژاپن و کره نیز مستقر کرده است تا از چین زهر چشم بگیرد. تمرکز بخش زیادی از نیروی دریایی و تجهیزات دریایی آمریکا در آبهای نزدیک به چین بیش از هرچیز نشان میدهد که کاخ سفید در تلاش است زور هستهای و متعارف خود را به رقبای شرقیاش نشان بدهد. در همین میان، چین هم دارد سرمایهگذاری روی برنامههای بزرگ تسلیحاتی خود را افزایش میدهد تا قابلیت دفاع از خود را بالا ببرد و آن ثبات استراتژیک مورد نظر خودش را در منطقه تامین کند.
آنچه که در این میان از دست رفته، تعادل در خصوص تجهیزات تسلیحاتی هستهای است که در اختیار قدرتهای بزرگ دنیاست و قرار بوده که جلوی گسترششان گرفته شود. مثلا در ماه جولای گذشته، سازمان ملل متحد معاهده منع تسلیحات هستهای را به تصویب رساند و ۱۲۲ کشور به آن رأی مثبت دادند. اما درست چهار ماه بعد، آمریکا اعلام کرد که از معاهده نیروی هستهای میانبرد خارج میشود. این تصمیم هیچ معنایی جز آیندهای مملو از رقابتهای جدید هستهای و تسلیحاتی بین واشینگتن و مسکو نداشت.
آنچه که تحلیل اوضاع جهانی در یک سال گذشته نشان میدهد این است که هدف استراتژیک ملی آمریکا این است که جلوی قدرتگرفتن هر کشوری در منطقه آسیا و اوراسیا را بگیرد. واضحترین هدف آمریکا در این راستا چین است، هرچند که روسیه هم هر از گاهی مجددا در رادار آمریکا قرار میگیرد. البته آمریکا همچنان اصرار دارد که سیاست خارجی خود را بر مبنای همکاری دفاعی و امنیتی با متحدانش در اروپا و منطقه آسیا و اقیانوس آرام پیش ببرد و مسئله دیپلماسی در قاموس دولت فعلی آمریکا از اهمیتی برخوردار نیست. البته موضع ترامپ مبنی بر اینکه متحدان آمریکا باید پول بیشتری به آمریکا بدهند و انتظار کمتری از آن داشته باشند اصلا به مذاق اروپاییها خوش نیامده است.
آنچه که در جهان امروزی مشاهده میشود عملا این است که مثلث قدرتهای جهان – چین، آمریکا و روسیه- به جای آنکه وارد جنگ سرد شده باشند تنها وارد صلح سرد شدهاند. یعنی صلح سرد بین آمریکا و چین و از سوی دیگر بین روسیه و آمریکا برقرار است چون مسائل داخلی و اولویتهای اقتصادی این کشورها، آنها را وادار کرده که فعلا از مواجهه مستقیم نظامی و هستهای اجتناب کنند. به خصوص قدرتهای شرقی تمایل دارند که روی حفظ تمامیت ارضی خود و برقراری مناسبات باثبات منطقهای متمرکز باشند و تا حد امکان باعث افزایش حضور قدرت غربی در منطقه نشوند چون مواجهه مستقیم را به سود خود نمیبینند.
با وجود این، موردی مثل جنگ تجاری بین آمریکا و چین باعث شده که مناسبات این دو کشور به پایینترین سطح خود برسد و مشخص نیست که در آینده نزدیک و در سال ۲۰۱۹ چقدر در این وضعیت تغییر حاصل شود. اگر منافع مشترک و منافع موازی سه قدرت چین، آمریکا و روسیه فعلا بر تداوم صلح سرد میان آنها قرار بگیرد، صرفا با شرایطی آسیبپذیر و نزدیک به بیثبات در سطح جهان مواجه خواهیم بود؛ چون این وضعیت جلوی مذاکرات و مصالحات موثر در مورد مسائل منطقهای و جهانی را سد خواهد کرد.
مجله خبری ایکسب، بازتاب اخبار و گزارشهای صنعت و اقتصاد ایران و جهان