کرونا ؛ سنگ محک

عباس عبدی

ویروس کرونا در حال تبدیل شدن به سنگ محک و ابزار سنجشی برای میزان اعتماد و کیفیت کارآمدی موجود است. اجازه دهید که از وضعیت انتشار این ویروس که به صورت تصاعدی خواهد بود، کمک بگیریم و بگوییم که عوارض آن در جامعه و مدیریت کشور نیز تصاعدی است.

این مساله و شاید بحران با پدیده‌ای مثل زلزله و حتی سیل فرق می‌کند، مواجهه با آن به یک سنگ محک کارآمدی نظام در حل مسائل جامعه تبدیل شده است. زلزله و سیل مناطق محدودی از کشور را دچار خود می‌کنند و سایر مناطق می‌توانند ضمن کمک به آنان، زندگی عادی خود را انجام دهند. ولی کرونا با وضعیت فعلی ایران که بسیاری از مناطق را از جنوب تا شمال درگیر خود کرده، متفاوت از حوادث و مصائب دیگر است.

دیروز یکی از پزشکان معتبر کشور متنی را خطاب به بنده نوشت و طی آن یادآوری کرد که «بیماری کرونا هنگامی که با فقدان اعتماد عمومی به منابع خبری رسمی همراه شده، فشارها و ترس‌های روحی و روانی زیادی را به خانواده‌ها به خصوص طبقه متوسط و پایین وارد کرده و می‌کند که عوارض آن اگر از ویروس بیشتر نباشد، کمتر نیست و خانواده‌های با اقتصاد پایین قادر به انجام کامل توصیه‌های ایمنی نیستند.

مثلا توصیه شده که از مترو و اتوبوس استفاده نکنند یا رژیم‌های خاص غذایی داشته باشند. در حالی که به نان شب محتاج‌اند. بنابراین وارد کردن استرس به این خانواده‌های در حال فشار از عوارض ویروس کرونا خطرناک‌تر است. ویروس‌های فقر و بی‌عدالتی و ناامیدی و…‌‌ بسیار کشنده‌تر و مسری‌تر است و هر روز قربانیان زیادی را می‌گیرد که به مراتب از این ویروس بیشتر است،

لذا در صورت صلاحدید از منظر یک جامعه‌شناس و روزنامه‌نگار دعوت به آرامش در این زمینه کرده و صرفا به رعایت موارد عمومی پیشگیری توصیه کنید.» هر چه فکر کردم چگونه می‌توان هم به مردم آرامش داد و هم از حساسیت آنان کم نکرد فکرم به جایی نرسید. می‌دانید چرا؟ برای اینکه این رفتار فقط در جامعه‌ای رخ می‌دهد که اعتماد میان حکومت و مردم در حد مطلوب باشد. مردم باید به تمام سیاست‌ها یا حداقل به سیاست‌های رسمی در زمان بحران و اضطرار اعتماد داشته باشند. دقیقا مثل کسی که شب در خانه‌ای آرام می‌خوابد که آن خانه قفل‌های مطمئن دارد و …

نگران ورود غریبه به آن نیست. جامعه‌ای که هر روز و هر هفته با یک ادعای تازه مواجه شده که خلاف آن ثابت می‌شود و حقیقت به مردم گفته نمی‌شود، اعتمادش را از دست می‌دهد. حکومت و عناصر و نهادهای اجرایی آن به مثابه لنگر آرامش‌دهنده هستند و اجازه نمی‌دهند که امواج ناشناخته گوناگون آرامش مردم را سلب کنند. ولی افرادی که فقط تا نوک بینی خود را می‌بینند و به راحتی دروغ می‌گویند مثل آن چوپان دروغگو، در موقعیت‌های حساس که نیازمند اعتماد مردم هستند، دستان‌شان خالی است و گمان می‌کنند که دیگران علیه آنان توطئه کرده‌اند، در حالی که خودکرده را تدبیر نیست.

این وضعیت محصول عمل آنان در گذشته دور و نزدیک است. روزی که قضیه هواپیمای اوکراینی رخ داد، باید متوجه می‌شدند که تکذیب‌های اولیه سود اندک و بسیار گذرایی دارد ولی زیان‌های آن بلندمدت و بسیار کلان است. کدام آدم عاقلی است که سود اندک و کوتاه‌مدت و چند روزه را به زیان هنگفت و بلندمدت ترجیح دهد؟ به نظرم زیان از هر جا جلویش گرفته شود، سود است. اکنون در حال فرو ‌ریختن آوار شایعات هستیم. آواری که با وجود ناتوانی سازوکار ارتباطی رسمی به‌ویژه صداوسیما و فشل بودن نهادهای ارتباطی و فقدان فرهنگ پاسخگویی در این جامعه، قادر به مواجهه با این سیل شایعات نخواهد بود.

متاسفانه باید گفت که بعید است ساختار تصمیم‌گیری در ایران قادر به ایجاد تحول و تطبیق دادن خود با مقتضیات جامعه باشد. بنابراین راهی جز حضور نهادهای مدنی مرتبط با بهداشت و درمان و نیز امدادی و اطلاع‌رسانی و مردم در عرصه عمومی باقی نمی‌ماند.

تبلیغات ضد پزشکی که طی سال‌های اخیر سکه رایج شده بود، اکنون می‌تواند نشان دهد که چقدر در تخریب منابع و نقاط قوت خودمان تبحر داریم! اگر در هیچ کاری قدرت نداشته باشیم، حتما در این کار قدرتمند هستیم. آنچه می‌توان گفت، حضور جدی و موثرتر نهادهای مدنی بهداشت و درمان و امداد و نیز نهادهای اطلاع‌رسانی و همکاری مردم برای مصون ماندن از دو ویروس شایعه و کروناست. هر چند حکومت همواره مستعد این است که مشارکت و حضور مردم را به پای خود بنویسد، ولی چاره‌ای نیست. اکنون با آزمون مهمی مواجه هستیم و فرصتی برای تسویه‌ حساب با دغل‌کاری‌های گذشته نیست.

منبع:روزنامه اعتماد

منبعروزنامه اعتماد
مطلب قبلیElectricity – The SILANT KILLER
مطلب بعدیهنر جنگ با کرونا

دیدگاه شما

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید