یکی از دلایل شکل گیری شرایط فعلی اقتصاد ایران، اعطای یارانه نقدی و ادامه سیاست نابخردانه ای است که در جریان طرح موسوم به هدفمندی یارانه ها از سوی دولت پیشین به اجرا درآمد.
اگر مسئولان اقتصادی ما نگاهی تاریخی به تاریخ اقتصاد جهان داشته باشند و پیش از اجرای این سیاست ها کارنامۀ اقتصاد انگلستان در دوران نخست وزیری مارگارت تاچر را مطالعه کنند، خواهند دید که نتیجه محتوم اجرای چنین سیاست هایی موجب برهم خوردن سازوکارها و ساختار اقتصاد ملی خواهد بود.
در این بین، بداقبالی کاهش قیمت نفت در بازار جهانی نیز به این معجون اضافه شده است. تنها راه پیش روی دولت ایران در حال حاضر کمک رسانی به بخش صنعت و تقویت ارگان های تولیدمحور اقتصاد ایران است.
یکی از رهکارهای کمک به بخش تولید، تخفیف مالیات واحدهای تولیدی است. در عین حال باید بانک ها را ترغیب کرد تا اعتبارات خود را با نرخ بهره ارزان تر در اختیار واحدهای تولیدی بگذارند، تا این واحدها بتوانند دست کم در همین نقطها ی که هستند،به فعالیت ادامه دهند.
مملکت ما دو بار در طول تاریخ پس از انقلاب دچار این فاجعه شده است؛ یکی در اواسط دوران آقای هاشمی رفسنجانی بود که سیاست تعدیل اقتصادی را اجرایی کردند و در نتیجه، نرخ تورم در آخرین سال دولت ایشان به حدود 49.5 درصد رسید. بار دوم نیز اجرای هدفمندی یارانه ها در دولت احمدی نژاد بود که تورم به نزدیک 40 درصد رسید.
اقتصاددانان جوان ما باید از این دو دوره درس بگیرند؛ دوره هایی که سیاست تاچری اقتصاددانان راستگرا بر عقلانیت اقتصادی چربید و همان بلایی را بر سر اقتصاد ایران آورد که مارگارت تاچر بر سر اقتصاد انگلستان آورده بود.
زمانی که بنده در سال ۱۳۴۵ شمسی به عنوان دانشجوی بورسیه دولت ایران راهی انگلیس شدم، دولت ایران درآمد نفتی بالایی به دست می آورد. دولت انگلیس از دانشجویانش شهریه نمی گرفت و به تمامی کالاهایی که ما و انگلیسی ها خریداری می کردند سوبسید تعلق می گرفت. بلندای دیوار خانه ها در لندن کمتر از نیم متر بود، درب حیاط ها همگی باز بود و کمتر پیش می آمد دزد یا گدایی در این شهر پیدا شود
چند سال بعد، زمانی که خانم مارگارت تاچر به قدرت رسید، من به دعوت دانشگاه لندن برای انجام چند سخنرانی به این شهر رفتم و در کمال تعجب لندنی متفاوت را مشاهده کردم که در آن دختران جوان گدایی می کردند.
مشاوران اقتصادی دولت ها در ایران متاسفانه برنامه هایی را به روسای جمهوری پیشنهاد می کنند که هرگاه اجرایی شد، سر از ناکجاآبادها درآورده است. این یک اصل بدیهی در علم اقتصاد است که وقتی شما با رکود مواجهید، تنها راه حلش حمایت از بخش تولید است. چراکه ما باید در این شرایط هزینه های تولید را پایین بیاوریم، منحنی عرضه اقتصاد را به سمت چپ و بالا هدایت کنیم و با بهره گرفتن از تولید بیشتر، تعادل را به بازارها بازگردانیم.
در حقیقت وقتی ما هزینه نهایی تولید را در کشور پایین می آوریم، عرضه بالا می رود، سطح قیمتها پایین می آید و نرخ بیکاری کاهش چشمگیری پیدا می کند.
مهدی تقوی- اقتصاددان و استاد دانشگاه علامه طباطبایی
مجله خبری ایکسب، بازتاب اخبار و گزارشهای صنعت و اقتصاد ایران و جهان