سیامک پیربابایی، نائب رئیس مجمع واردات می گوید تحریم های بی سابقه علیه ایران به تصمیم گیری های بی سابقه در اقتصاد ایران انجامیده است که سامانه نیما و ارز 4200 تومانی از نمونه های آن است. به گفته این فعال بخش خصوصی در شرایط عادی و در یک اقتصاد آزاد، سامانه ای مثل نیما جایگاهی ندارد.
دخلوخرج تجارت کشور در دو سال گذشته چگونه پیش رفت؟ امروز رئیسکل بانک مرکزی اعلام کرد در هفته اخیر بهطور متوسط روزانه بیش از ۱۵۰ میلیون دلار در سامانه نیما عرضه شده است.
رئیسکل بانک مرکزی بهعنوان سکاندار مسائل ارزی کشور ارقامی را از میزان عرضه ارز مطرح میکند که البته آمارهای دقیقی نیست و اعداد تقریبی است. بااینحال ما باید این ارقام را بهعنوان واقعیتهای موجود در نظر بگیریم. بهطورکلی ایران در دو سال گذشته، با کمترین میزان ممکنِ ارز، واردات را پیش برده و با مشکلات بسیار در زمینه صادرات، ارز را تهیه کرده است. دخلوخرج تجارت کشور در دو سال گذشته به کف رسید.
اما خوشبختانه تغییر فضای سیاسی در سطح بینالمللی و گشایشهایی که بهظاهر ازنظر روانی در بعضی طرفهای تجاری اثر گذاشته، بهبودی اوضاع برای تجارت ایران را نوید میدهد. میتوان امید به بهبود شرایط را در صحبتهای مسئولان دولتی هم دید. همچنین دیدیم که اثر روانی تغییر اوضاع سیاسی به تخلیه فشار متراکم بر بازار ارز کمک کرد. بهبود تراز تجاری و آزادی بخشی از پولهای بلوکهشده ایران و روانتر شدن صادرات، اخبار خوبی است. امیدواریم دولتمردان از فرصتهای پیشآمده برای کاهش فشار بر اقتصاد کشور و بهبود وضعیت رفاهی و معیشتی مردم استفاده کنند.
ممکن است با تغییر شرایط ارزی کشور سامانه نیما در فضای تجاری ایران باقی بماند؟
سامانههایی مثل سامانه نیما که نمونه آن را در هیچ اقتصاد دیگری نمیتوان دید، مختص شرایط پیچیده و سنگینی است که تحریم به ایران تحمیل کرده است. مسئولان بانکی و اقتصادی کشور در آن دوره به این نتیجه رسیدند که یکی از راهکارهای مقابله با فشارهای ارزی ناشی از تحریم، راهاندازی سامانه نیما بهعنوان ابزاری برای تنظیم بازار است. اما درواقع، این قبیل سامانهها و ایده ایجاد آنها در اقتصادهای آزاد به معنای اقتصادهای غیر کنترلی و غیر انحصاری، جایی ندارد.
اگر تراز تجاری کشور بهبود پیدا کند و گشایشهای ناشی از تغییر سیاستهای بینالمللی با سرعتی متناسب رخ دهد، سامانههایی مثل نیما خودبهخود برچیده میشود. کار این سامانه مدیریت در عرضه و تخصیص و به تعبیری قیمتگذاری است که در اقتصاد آزاد، همه با آن مخالفت میکنند. مواردی مثل ارز دونرخی و چند نرخی هم از این قبیل است و کسانی که به فضای اقتصاد رقابتی باور دارند، موافق چنین سیاستهایی نیستند.
به نظر من در آینده اگر درآمدهای ارزی کشور افزایش پیدا کند و فروش نفت به روند منطقیتری نسبت به امروز و دیروز بازگردد، سامانههایی مثل نیما نهتنها کمککننده نیست بلکه بازدارنده است. اما نباید از یاد برد که سامانههایی مثل نیما که میگوییم در دنیا سابقه ندارد، پیامد اعمال تحریمهای بیسابقه بر اقتصاد یک کشور است.
عملکرد بانک مرکزی و سازمانهای اقتصادی را در دو سال گذشته چطور ارزیابی میکنید؟ به ویژه با توجه به تعیین نرخ 4200 تومان برای دلار و پیامدهای آن.
از زمانی که نرخ 4200 تومان برای دلار اعلام شد من در کمیته ارزی اتاق بازرگانی بودم. همه پس از خلق این نرخ دچار آشفتگی شدند و نمیدانستند از کجا آمده و عملکرد و کارکرد آن چیست ضمن اینکه هیچکس در بخش خصوصی با دونرخی بودن ارز موافق نبود و نیست. نکته مهم توجه به قالب زمانی و شرایط تصمیمگیری است.
در شرایط اعمال تحریمهای شدید و کمبودها و آشفتگیها در اقتصاد تصمیمهایی گرفته میشود که ارز 4200 تومانی هم نمونه آن است و باید در بستر زمانی خود آن را بررسی کرد. تعیین نرخ 4200 تومان و تخصیص دلار با این نرخ نوعی رانت ارزی قوی و نمونه ای از ارز پاشی است اما این اولین بار نبود که در اقتصاد ایران شاهد ارز پاشی بودیم. در دولتهای گذشته هم توزیع دلار در بازار برای کنترل نرخ موردانتقاد بخش خصوصی بود و در شرایط عادی بخش خصوصی بخش خصوصی موافق چنین نرخ و سیاستی نبود.
همچنین بخش خصوصی در دو سال گذشته هم نقدهای خود را نسبت به دونرخی بودن ارز، رانت ارزی و ارز پاشی دولت اعلام کرده اما همیشه در پاسخ شنیدهایم که شما بهدقت از فضای پشتصحنه خبر ندارید و از داراییها و ذخایر ارزی ایران اطلاع ندارید. همین بیاطلاعی باعث شده نتوانیم درباره تصمیمهای پیچیده حاکمیتی صحبت کنیم. اما باور داریم در شرایط عادی اقتصادی، هر آنچه به انحصار، رانت و دونرخی دامن بزند، بازدارنده و منشأ فساد است. درمجموع باید بگویم به دلیل فقدان اطلاعات کافی از شرایط ارزی کشور مجبوریم از سیاستهای ارزی تمکین کنیم و امیدوار باشیم که بهطور حتم پشتوانه قوی با توجه به فضای حاکمیت برای اجرای چنین تصمیمهایی وجود داشته است.
کمیته ارزی در اتاق بازرگانی توانست در میانه این بحران نقشآفرینی کند؟
کمیته ارزی در سال 97 و از زمان ابلاغ نرخ 4200 تومان برای دلار نشستهای خود را تشکیل داد. اوایل این کمیته فعالانهتر عمل میکرد و با بسیاری از مدیران بانک مرکزی و مسئولان در وزارت خانهها و سازمانهای اقتصادی جلسه تشکیل میداد. در آن روزها حساسیت بیشتری درباره مسائل ارزی کشور وجود داشت و دوران تصمیمگیری و اجرای تصمیمها در سازمانها، تخصیص و تأمین ارز و بهاصطلاح تعیین اولویتها بود.
کمیته ارزی در اتاق بازرگانی توانست در آن دوره نظرات بخش خصوصی را بدون واسطه به تصمیم گیران اصلی منتقل کند و همکاری بین وزارتخانههای صمت و اقتصاد، گمرک و بانک مرکزی با بخش خصوصی نتایج خوبی برای اقتصاد کشور در پی داشت. امروز هم این کمیته منحل نشده و جلسههایش را با فاصله زمانی زیادی از هم تشکیل میدهد. اما من نقدی به دولت و خودمان دارم.
زمانی که وضعیت بحرانی است و فضا پرتنش است، دست به دامان کمیتهها میشویم، اما بلافاصله، پس از عادت کردن فعالان اقتصادی و تصمیمگیرندگان و گروههای دیگر به شرایط تازه، فضای تبادل افکار و برگزاری این نشستها اهمیت کمتری پیدا میکند. به نظر من این یک نقطهضعف جدی در ایفای نقش مشورتی بخش خصوصی و کمیتههایی از این قبیل است. باید تعاملات مسئولان و فعالان در این کمیتهها نهفقط در شرایط بحران بلکه بهطور مداوم و حتی در شرایط عادی هم انجام شود.
به نکتهای درباره نرخ دلار 4200 تومانی و بیخبری بخش خصوصی از پشتصحنهها اشاره کردید. بهطورکلی درباره شرایط ارزی کشور حتی منابع ارزی در صندوق توسعه ملی هم ابهام وجود دارد و هیچ اطلاعرسانی دقیق و شفافی انجامنشده است.
بله. در مورد صندوق توسعه ملی اطلاعات دقیقی منتشر نشده است. فلسفه وجودی این صندوق، استفاده از منابع ارزی کشور برای روز مباداست. امیدواریم روزی گزارشی از عملکرد این صندوق منتشر شود تا مردم بدانند تفکر ذخیرهسازی منابع ارزی تا چه اندازه به درد خورده است. ما امروز اطلاعاتی درباره این صندوق نداریم و نمیدانیم صندوق توسعه ملی تا چه اندازه به داد اقتصاد کشور رسیده است و نه بهعنوان یک حسابجاری بلکه بهعنوان یک صندوق بین نسلی عمل کرده است.
شاید اگر منابع ارزی صندوق توسعه ملی قوی بود و آمار آن اعلام شده بود، ایالاتمتحده آمریکا تحریمها را برای اعمال فشار بیشتر به اقتصاد ایران تشدید نمیکرد. چراکه کشوری با منابع ارزی قابلتوجه از این ناحیه آسیبپذیر نیست.
با این گزاره موافق نیستم. قوی بودن منابع صندوق توسعه ارزی شاید روی ذهنیت تصمیمگیرندگان اقتصادی و دولتهای تحریم کننده بهاندازهای اثر بگذارد. اما تحریم یک اژدهای چند سر است و پیامدهای ناگوار متعددی بر یک اقتصاد دارد. پیامد تحریم تنها محدودیت درآمدهای ارزی نیست. تحریم صدها مشکل ایجاد میکند. عدم ارتباط مستقیم شرکتها با خریدار ایرانی اثر کمتری از محدودیت درآمدهای ارزی کشور ندارد. تحریم چالشهای بسیاری برای کشورها ایجاد میکند و شاید در فضای امروز کمتر به چالشهای متعدد تحریم پرداختهشده است.
امروز بیشتر به آثار ارزی تحریم و اینکه دلار بیشتر یا کمتری داریم بها میدهند اما هموزن و شاید مهمتر از این مسئله، گلآلود شدن فضای ارتباط بین شرکتهای ایرانی با شرکتهای خارجی، از دست رفتن بازارها و فرصتهای تجاری است. ما در این زمینه هنوز به روال عادی بازنگشتیم و اثر آن کمتر از چالشهای ارزی نیست.
مجله خبری ایکسب، بازتاب اخبار و گزارشهای صنعت و اقتصاد ایران و جهان