براساس آخرين آمارها، 95 درصد مهاجران ايران را افغانها تشكيل میدهند. شغل عمده آنها كارگري است و كارفرمايان ايرانيها هم بيشتر به دلايل اقتصادي سعي میكنند از آنها استفاده كنند. اگر افغانها از ايران بروند، چه اتفاقي براي اقتصاد كشور رخ میدهد؟
علي براي كار در بازار، قسم خورده است؛ 4 سال پيش همراه دو برادرش از افغانستان به ايران آمد و حالا در بازار باربري میكند. به «آيندهنگر» میگويد: «وقتي 23 ساله بودم، همراه دو برادر كوچكترم به تهران آمديم. مدتي كارگري ساختمان كرديم اما حالا باربري میكنيم. چرخهاي ما بايد پلاك داشته باشند وگرنه اجازه كار نميدهند. ماموران هم اگر بفهمند، چرخت را میبرند. من غيرقانوني به ايران آمدهام براي همين نتوانستم براي گرفتن مجوز، كارت اقامت نشان بدهم. مجبور شدم به يكي از بازاريها، 100 هزار تومان بدهم تا او كارهاي مجوزم را انجام بدهد.»
علي چرخ دستياش را 150 هزار تومان خريده است. ادامه میدهد: «درآمدم بستگي به بار دارد. هرچه سنگينتر، پولش هم بيشتر! خودم روزي 50 بار مسير ابتدا و انتهاي بازار را میروم و میآيم تا شايد مشتري به پستم بخورد. كمترين درآمدم 2 هزار تومان و بيشترينش 300 هزار تومان است كه مربوط به حمل گاوصندوق يا بارهاي چندصد كيلویي است. ماهي دو ميليون تومان درآمد دارم كه 800 هزار تومان آن اجارهخانه و خرجي است. بقيهاش را هم براي خانوادهام در افغانستان میفرستم.»
براساس آخرين سرشماري مركز آمار ايران در سال 95، حدود يك ميليون و 584 هزار افغان، 34 هزار و 500 عراقي و 14 هزار و 320 پاكستاني در ايران زندگي میكنند. اين يعني بيش از 95 درصد جمعيت مهاجران ايران تبعه افغانستان هستند. استانهاي تهران، خراسان رضوي و قم بيشترين مهاجران را در خود جاي دادهاند كه البته بسته به نوع تابعيت، اين جمعيت متفاوت است. آمارها نشان میدهد بيشترين مهاجران افغان كشور در تهران سكونت دارند و تعدادشان به 515 هزار و 500 نفر میرسد. شغل عمده اين مهاجران كارگري است و به دليل شرايط خاص از جمله حقوق كمتر، كار بيشتر و نخواستن بيمه و… بيشتر از كارگران ايراني در كارهايي نظير ساختمانسازي به كار گرفته میشوند.
يك كارفرمايان : كارگران ايراني حقوق بيشتري میخواهند و معمولا كمتر كار میكنند اما افغانها با حقوق كمتر و اعتراض تقريبا صفر، كارشان را انجام میدهند
يكي از كارفرمايان میگويد: «كارگران ايراني حقوق بيشتري میخواهند و معمولا كمتر كار میكنند اما افغانها با حقوق كمتر و اعتراض تقريبا صفر، كارشان را انجام میدهند. به آنها جاي خواب میدهيم و آنچنان مشكلي هم پيش نميآيد اما ايرانيها معمولا حقوق بيشتري میخواهند.»
علی ربیعی وزیر کار، تعاون و رفاه اجتماعی هم در سال 92 از جمعیت 2 ميليون نفري کارجویان خارجی در ایران خبر داده و گفته بود كارفرمايان ايراني به استفاده از كارگران خارجي تمايل بيشتري دارند. به گفته برخي فعالان اقتصادي، استفاده از نيروي كار افغان براي كارفرما، 30 تا 50 درصد ارزانتر از نيروي ايراني درميآيد و همين مسئله، مهمترين علت استخدام كارگر افغان به جاي ايراني است.
البته افغانها در مشاغل ديگر هم حضور دارند. برخي از آنها كه به شكل قانوني در ايران زندگي میكنند حتي در ادارات هم مشغول به كارند. عدهاي از آنها با ايرانيها ازدواج كردهاند و حالا فرزندانشان در كشور ما به دنيا آمدهاند با اين حال شغل عمدهشان كارگري است. كريم وقتي 5 ساله بود، به شكل قاچاقي در صندوق عقب ماشين مخفي شد و به ايران آمد. پدر و مادرش هم به شكل غيرقانوني وارد ايران شدند و حالا در كرج سكونت دارند. پدر كريم به مواد مخدر اعتياد دارد و هزينههاي زندگي را خود كريم از طريق زبالهگردي تامين میكند. البته مادرش هم با خياطي، بخشي از هزينهها را به دوش میكشد.
كريم میگويد: «من يازده سال بيشتر ندارم و هر روز نزدیک ظهر ساعت 11 همراه برادر 10 سالهام بيرون میرويم و زبالهگردي میكنيم. درآمد ما زياد نيست و خيلي بشود روزي 5 هزار تومان جور میكنيم اما معمولا روزي 2 هزار تومان میشود. البته بزرگترها چون جاهاي بيشتري را میگردند، حدود 50 هزار تومان هم درمیآورند. ما سطلهاي زباله اين منطقه را میگرديم و وقتي كيسههايمان پر شد، آنها را در انبار خالي میكنيم و میفروشيم. مادر من خياطي میكند و ماهي 350 هزار تومان از اين راه به دست میآورد. ما شايد ماهي يك بار هم گوشت نخوريم چون درآمدمان خيلي پايين است. وقتي بزرگتر شدم، دوست دارم در مكانيكي كار كنم چون درآمدش بيشتر است. همين الان چند تا از فاميلهايم در اين شغل هستند و درآمدشان خوب است.»
كريم ادامه میدهد: «صاحب يكي از اين مكانيكيها ايراني است. به پسرعمويم ماهي 800 هزار تومان میدهد. او شبها همانجا در مغازه میخوابد و اينطوري اجاره خانه هم نميدهد. كارگران ايراني بيشتر از اين حقوق میخواهند براي همين صاحب مغازه، افغانها را استخدام كرده است. هروقت هم بخواهد میتواند بدون هيچ دردسري آنها را بيرون كند چون غيرمجاز آمدهاند و دستشان به جايي بند نيست.»
علياصغر سعيدي، جامعهشناس، به سازندگي میگويد: «کارگران افغان در دو بخش بیش از سایر بخشها فعال هستند. نخست در کارهای موقت و دوم در کارهای سخت و سنگین مانند کورهپزخانهها. ویژگیهای جمعیتی ما به لحاظ نیروی انسانی دو مورد است: نخست نیروی کار سخت و کار موقت و دوم نیروی کار متخصص. اگر نیروی کار متخصص را کنار بگذاریم، نیروی کار سخت و موقت نداریم. اگر این نیروها حذف شوند، جایگزینی ندارند و ممکن است آن بخشها با رکود مواجه شوند. بهعلاوه کارفرماهای آن بخشها مجبور میشوند نرخ دستمزد را افزایش بدهند و اگر برایشان مقرونبهصرفه نباشد هزینه تولید بالا میرود که در هزینه تمامشده در بخشهای ساختمانی و بخشهای مختلف نظیر چرمسازی تأثیر میگذارد.»
سعيدي با بيان اينكه ايرانيها كارهايي را كه افغانها میكنند انجام نميدهند، ادامه میدهد: «فقط نیروهای کار افغان آن کارها را انجام میدهند. کارفرما هم اگر این نیروها نباشند با مشکل مواجه میشود. در واقع نیروی کار افغان خودش را به عنوان یک واقعیت به اقتصاد ما تحمیل کردهاست. این حرف که «نیروی کار افغان موجب افزایش بیکاری شده و باید بیرون شوند» هم شعار است و با واقعیت فاصله زیادی دارد. این نیرو به اقتصاد ما خدمت میکند و اگر نباشد موجب رکود اقتصادی میشود. بخشهایی که مردم نیاز دارند که هزینه تولید آن پایین باشد، همان بخشهایی هستند که نیروی افغان در آن مشغول به کارند.»
اين جامعهشناس معتقد است «حداقل دستمزد و بیمه با حضور کارگران افغان نصف میشود؛ یعنی معاملههایی که با کارگر افغان میکنند اغلب با نصف همان مبلغ انجام میشود و این تأثیر زیادی روی هزینه تولید میگذارد. نکته اینجاست که کارگر افغان چون حقوق اجتماعیاش در ایران به رسمیت شناخته نمیشود، مخالفتی هم با کارفرما نمیکند و نیروی کار سربهراه و آرامی است.»
شواهد نشان میدهد اگر اين نيروهاي كار در ايران نباشند، ركود بر تعدادي از بخشهاي مهم حاكم میشود
بهرهمندي ضعيف مهاجران از حقوق اجتماعي در ايران، موضوعي است كه خود را در مسائل مختلف از جمله حق تحصيل كودكان و نوجوانان نشان میدهد. براساس يافتههاي مركز آمار ايران در سال 95، 360 هزار دانشآموز افغان در ايران وجود دارند و 11 هزار نفر هم در دانشگاهها مشغول تحصيلاند. به تازگي هم خبر كسب رتبه نخست سه رشته تحصيلي كنكور كارشناسي ارشد توسط اتباع افغان در ايران، باعث شگفتي شد. با اينهمه اما هنوز هم اخبار ممانعت از تحصيل مهاجران افغان يا پاكستاني در مدارس ايران به گوش میرسد.
رحمت 25 سال است در ايران زندگي میكند. او كارمند خدماتي يكي از شركتهاي خصوصي در تهران است. ماهانه يك ميليون و 200 هزار تومان حقوق میگيرد و سه فرزند هم دارد. میگويد: «من و خانوادهام در جنوب تهران زندگي میكنيم چون اجارهها اينجا پايينتر است. سالهاي اول كه به ايران آمده بودم به عنوان كارگر ساختماني مشغول به كار شدم. بعد از مدتي به باربري روي آوردم و حالا هم در اين شركت كار میكنم. يكي از بچههاي من براي درس خواندن در مدرسه با مشكل مواجه شد. بيشتر افغانها كارگر ساختمانياند. آنها با حقوق كم حاضر به كار كردن هستند.»
به اعتقاد كارشناسان، اگر كارگران افغان در ايران نباشند، چرخ اقتصاد در بخشهايي كه نياز به هزينه كمتر دارد، از حرکت میایستد. البته برخي نيز معتقدند افغانها باید ايران را ترك كنند چون باعث رشد بيكاري در كشور میشوند. عمده اتباع افغان به عنوان كارگران ساختماني فعاليت میكنند. حقوق 30 تا 40 درصد پايينتر آنها نسبت به كارگر ايراني باعث شده كارفرمايان بيشتر، از آنها استفاده كنند. شواهد نشان میدهد اگر اين نيروهاي كار در ايران نباشند، ركود بر تعدادي از بخشهاي مهم حاكم میشود.

مجله خبری ایکسب، بازتاب اخبار و گزارشهای صنعت و اقتصاد ایران و جهان