محیط کار منزل دوم انسانها نامیده میشود، متاسفانه اغلب مدیران با بیتوجهی به تبعات شخصیت منفی خود، کارمندان شایسته را وادار به ترک مجموعه میکنند.
در تحقیقاتی اثرات رفتار و شخصیت مدیران بر کارمندان به مدت ۲۰ سال مورد بررسی قرار گرفت. مدیرانی که خود را رهبر سازمان میدانند، باید قادر به پاسخگویی به نیاز کارمندان به منظور هدایت و پرورش استعدادهای آنها باشند. متاسفانه در اغلب موارد جایگاه والا و تاثیرگذاری عدهای بر دیگران به صورت عادلانه تقسیم نشده است و به بیان دیگر آنها شایستگی آن موقعیت را نداشتهاند. وقتی هر دو روی سکهی مدیریت ارزیابی شوند بعضی رفتارهای زننده کارمندان را ناامید کرده و سازمان را به نابودی میکشانند . در ادامهی این مطلب تعدادی از متداولترین اشتباهات را بیان میکنیم.
خود شیفتگی
اگر با چنین مدیرانی سر و کار داشتهاید، احتمالا به بیماری روحی آنها به نام اختلال شخصیتی شیفتگی پی بردهاید. درمان این بیماری نیازمند مراقبتهای روانشناسی است. به نظر جوزف بورگو مولف کتاب خوشیفتگی و راههای مقابله با آن، این افراد برای ارضای حس خودشیفتگی خود، دستاورد دیگران را ناچیز شمرده و به تمسخر آنان میپردازند. در موارد احتیاج با لحن دستوری درخواست میکنند و خدمت به خود را وظیفهی دیگران میدانند. آنها حتی ابایی از خدشهدار کردن غرور و شخصیت دیگران ندارند.
بروکراسی بیش از حد
سیاست دستوری از بالا به پایین بدترین منش مدیریتی است. در چنین سیستمهایی فرآیند تایید و پذیرش نیازمند طی مراحل بسیار زیادی است. کمیتههای تصمیمگیر و گروههای کاری متعدد، قوانین دست و پا گیر، مراحل سخت اخذ تاییدیه برای تصمیمگیری از آفات اصلی برای چابکی هر مجموعهای هستند. چنین کاغذبازی هایی انرژی وخلاقیت کارمندان را از بین میبرد و عملا پیام عدم اعتماد سازمان را به آنها تلقین میکند.
مخفی کاری
بعضی از مدیران تمایل بیش از حدی به مخفی کردن اطلاعات و استفادهی ابزاری از آن به منظور افزایش قدرت سلطهجویی خود دارند. کنترل و استبداد افراطی اعتماد را از بین میبرد. شفافسازی امور و ایجاد فضای همدلی باعث افزایش احساس تعلق کارمندان به مجموعه میشود.
عدم تشویق
هر موفقیتی که به دست میآید حاصل تلاش تک تک اعضای تیم است. هر یک از کارمندان به اندازهی خود سهمی درموفقیت داشته است و باید به همان اندازه نیز از پاداش و تشویق برخوردار شود. متاسفانه مدیران نالایق همهی سود موفقیت را برای خود میدانند و سهم یا تشویقی برای کارمندان در نظر نمیگیرند. از نظر آنها موفقیت فقط نتیجهی مدیریت بکر و هوشمندانهی آنها بوده است و هیچ یک از اعضای تیم نقشی در آن نداشتهاند. نتیجهی این تفکر ناامیدی کارمندان و بیانگیزگی آنها برای فعالیت است و هر چقدر بتوانند از زیر کار در خواهند رفت.
ضعف رهبری
نتایج مطالعات حاکی از آن است که ضعف رهبری از مهمترین مشکلات مدیران نالایق است. آنها از اختیارات و مزایای موقعیت خود سرمست شده و وظیفهی هدایت و پرورش تیم را از یاد میبرند. در نظرسنجی مجلهی کسب و کار هاروارد در سال ۲۰۱۵ حدود ۸۹ درصد بیشترین شکایت از مدیران مربوط به نگرانی دربارهی تخصص و مهارتهای آنها بوده است. اکثر کارمندان از غفلت مدیران به امور اساسی نگران هستند. رهبری ضعیف و فقدان آیندهنگری به صورت نامحسوس کارمندان را به ترک شرکت و حفظ آیندهی خود تشویق میکند.
ارتباطات ضعیف
ارتباطات مبهم از مهمترین دلایل سردرگمی نیروی کار است. گاهی مدیران برنامهای را مشخص میکنند ولی مدتی بعد به دلایلی نامعلوم، خلاف آن عمل میکنند. کارمندانی که از علت تغییر برنامه بیخبر هستند و امکان کسب اطلاع از مافوق نیز ندارند، دچار سردرگمی شده و نمیتوانند مسئولیت محوله را به نحو احسنت انجام دهند.
دخالت افراطی
در نظر سنجی سال ۲۰۱۶ یکی از مشاوران کسب و کار دربارهی متداولترین اشتباه مدیران، شرکتکنندگان با قاطعیت از دخالت بیش از حد مدیران ابراز نارضایتی کرده بودند. به یقین شکی نیست که آن دسته از مدیران که قادر به تفویض اختیارات و اعتماد به کارمندانشان نیستند، عزت نفس و احساس مفید بودن آنها را خدشه دار میکنند. مدیران هرگر نباید موقعیت و ریاست خود را به رخ کارمندان بکشند و آنها را افرادی ناتوان تصور کنند.
مجله خبری ایکسب، بازتاب اخبار و گزارشهای صنعت و اقتصاد ایران و جهان