بهاءالدین حسینی هاشمی، کارشناس مسائل بانکی
درمجموع سیاست ارزی غلط موجب شده تا هم ما خروج ارز داشته باشیم و هم ورود ارز به کشور کمتر شود و در واردات هم بزرگنمایی شود و ارز زیادی از دست برود.
دلار یک ارز خارجی است که میزان تقاضا بر آن اثر میگذارد و میزان تورم نیز تعیینکننده قیمت آن است. قطعاً هرچقدر ارزش پول ملی کاهش بیشتری داشته باشد قیمت ارز خارجی مانند دلار هم بالاتر خواهد رفت. اگر تقاضا هم بیشازحد موجودِ قابلعرضه باشد بازهم به بالاتر رفتن قیمت ارز خارجی دامن میزند.
در کشور ما وضعیت کمی متفاوت است و بازار ارز ما متأثر از صادرات کالاهای نفتی است البته کالاهای غیرنفتی هم روی آن تأثیر گذار است اما نه آنقدری که بخواهد بازار را تحت کنترل خود قرار دهد. آنچه مسلم است صادرات نفت خام که منبع اصلی تأمین این بازار است دچار مشکل شده و به حداقل رسیده است.
هرچقدر ارزش پول ملی کاهش بیشتری داشته باشد قیمت ارز خارجی مانند دلار هم بالاتر خواهد رفت
صادرات میعانات گازی و مشتقات نفت هم در شرایط تورمی دچار اختلال شدهاند. دو نرخی بودن ارز هم در این میان موجب التهاب این بازار شده است. ارزی که صادرکننده باید به بازار بفروشد به قیمت کمتر از نرخ بازار است درحالیکه در طرف دیگر واردکنندگان هستند که ارز را میخرند و دراینبین سود اصلی به جیب آنها میرود. قطعاً این موضوع موجب میشود صادرکنندگان تا میتوانند پولشان را گرانتر بفروشند و با تأخیر به بازار عرضه کنند و حتی اگر بتوانند آن را برنگردانند. چون ارز هم مرتب در حال افزایش است.
همین تاخیرها خود به خود قیمت بازار را بالاتر میبرد. از همین روست که پیمانهای ارزی زیادی داریم که بر اساس آن ارزها بازگردانده نشده است که البته سیاست غلط ارزی است که ۴۰ سال است به همین شکل مانده و فاصله ارز نیمایی با ارز ۴۲۰۰ بسیار زیاد شده است. البته ارز نیمایی هم تفاوت زیادی با بازار آزاد دارد.
درمجموع سیاست ارزی غلط موجب شده تا هم ما خروج ارز داشته باشیم و هم ورود ارز به کشور کمتر شود و در واردات هم بزرگنمایی شود و ارز زیادی از دست برود. کالایی که میآوریم واقعاً به میزان آن ارز، ارزش بازار ندارد یعنی فاکتور سازی میکنند و ارز زیادی خارج میشود.
به علاوه کوچکنمایی در صادرات هم اتفاق میافتد. یعنی صادرکنندگان اگر صادراتی هم انجام دهند کمتر اظهار میکنند و کمتر قیمت میدهند که ارز بیشتری در خارج از کشور بتوانند نگه دارند. درکنار تمام این موارد مهمترین عاملی که تشدیدکننده وضعیت حال ارز است تحریمهاست که بههیچوجه نمیتوان آن را نادیده گرفت. تازه اگر بخواهیم تحریم را هم دور بزنیم باز پیچیدگیهای خودش را دارد و هزینههای زیادی برای نقلوانتقال پول برای اینکه به فروشنده برسد، تحمیل میکند.
مهمتر از همه، یک ریسک برای کشور محسوب میشود که در معاملات بینالمللی حائز اهمیت است و به آن ریسک کشوری میگویند. یعنی اگر ایرانیها بخواهند از بازار بینالملل مبادله پولی داشته باشند یک ریسک کشوری ۱۰ تا ۱۵ درصدی هم به هزینههایشان افزوده میشود. همه این موارد در کنار کسری تدریجی منابع، تقاضای زیاد بازار، جوسازی و بازارسازیهای روانی مختلف و سیاستهای غلط ارزی، دست به دست هم میدهند تا دلار همیشه یک قیمت فزاینده داشته باشد.
هر از گاهی هم دولت از منابع ارزی که دارد به بازار تزریق میکند که درمانکننده نیست و فقط توان بانک مرکزی و دولت را میگیرد. بیاثر بودن این اقدامات در طول همه این سالها موجب شده مردم به حرفهای غیررسمی بیشتر گوش دهند و به شایعات بیشتر توجه کنند. در شرایط اقتصادی موجود و با توجه به اینکه مصارف ارزی رو به افزایش خواهد بود و منابع ارزی هم در حال کاهش است اگر نتوانیم نفت بفروشیم و تحریمها برداشته نشود، ما همچنان رشد قیمت ارز یا کاهش ارزش پول ملی را خواهیم داشت.
من نگران این هستم که دولت بعد از مدتی مجبور شود معاملات ارزی خارج از صرافیهای مجاز و بانکها را با هدف جلوگیری از ایجاد بازار سیاه، ممنوع کند. بدین ترتیب ارزی که دست مردم است قاچاق محسوب خواهد شد. اگر ارز تبدیل به یک کالای قاچاق و کمیاب شود آنوقت نمیتوان حدومرزی برای قیمت آن تعیین کرد.
مجله خبری ایکسب، بازتاب اخبار و گزارشهای صنعت و اقتصاد ایران و جهان