بارها شنیدهایم که شرکتهای بزرگ امریکایی نظیر فیسبوک و آمازون در حال خریدن رقبای کوچکتر خود هستند و اجازه تنفس به رقبا نمیدهند. از طرف دیگر هم میدانیم که کشور چین یک پلتفرم منحصربهفرد تکنولوژیک برای خود دارد. وضعیت انحصار در چین چطور است؟
شرکت SENSETIME که ارزشمندترین استارتآپ جهان در زمینه هوش مصنوعی است، قصد تعظیم کردن در برابر غولهای تکنولوژیک جهان را نداشت و این را تانگ شیائو، موسس آن، هم عنوان کرد. با این حال دو ماه از این اظهارنظر او نگذشته بود که این استارتآپ که اکنون 4،5 میلیارد دلار ارزش دارد، از شرکت علیبابا سرمایه قبول کرد. علیبابا یکی از غولهای تجارت الکترونیک در چین است. تانگ شرایط شرکت خود و بسیاری از همسطح هایش را چنین توصیف کرد: «گوگل و فیسبوک در پشت سر شما قرار دارند و در بالای سرتان هم سه غول بزرگ چینی. در این میان شرکتهای کوچکتری هم حضور دارند که میخواهند کارتان را کپی کنند.»
آن سه غول چینی، بایدو، یک شرکت جستوجوی آنلاین، علیبابا و تِنسنت، غولهای عرصه شبکه اجتماعی و بازیسازی، هستند که به طور مخفف «بَت» (BAT) نامیده میشوند. این سه شرکت روی بیش از نصف 124 استارتآپ «تکشاخ» (که هرکدام بیش از یکمیلیارد دلار ارزش دارند) به صورت مستقیم یا غیرمستقیم سرمایهگذاری کردهاند. این سه غول قطعا در بیش از 80درصد استارتآپهایی که به 5میلیارد دلار ارزش میرسند، سرمایهگذاری میکنند و این نشاندهنده دسترسی عظیم آنها به تمام مسائل است.
در این تیم 3تایی، تنست و علیبابا قدرت بیشتری دارند و با ارزش بیش از نیم تریلیون دلار، از حیطه فعالیتهای اولیه خود خارج و وارد عرصههای دیگر شدهاند. در این مسیر از بلوکه کردن و منزوی کردن دشمنان و همپیمانان آنها هم فروگذار نکردهاند.
این شرایطِ پیشآمده در اقتصاد چین باعث شده است که اقتصاد این کشور که مبتنی بر کارآفرینی نوظهوری بود، وارد سطح بالایی از «دوقطبی بودن» شود که سالیان سال به چشم نیامده بود.
این داستان برای شرکتهای سرمایهگذاری امریکایی آشنا است. آنجا هم به منطقه اطراف شرکتهای بزرگ، که شامل آمازون، فیسبوک و گوگل میشوند، «منطقه مرگ» میگویند. با اینحال سهم سرمایهگذاری این شرکتهای امریکایی 5درصد است اما این عدد در مورد غولهای چینی و در کشور چین به بیش از 50درصد میرسد. تنسنت و علیبابا هم سهم بیشتری نسبت به بایدو در این میان دارند.
سلاطین صاحبقران
این سرمایهگذاری تنسنت و علیبابا صرفا بازار را در انحصار آنها قرار نداده بلکه باقی شرکتها را – مخصوصا آنهایی که در حیطه خدمات اینترنتی فعالیت میکنند- به رقابتی برای رسیدن به سرمایهگذاری واداشته است. به عبارت بهتر نهتنها تنست و علیبابا بازار را میبلعند بلکه دریافت سرمایه از آنها نوعی موفقیت برای شرکتهای کوچک به حساب میآید.
رقابت علیبابا و تنسنت کار را برای باقی شرکتها سادهتر نکرده است. برای مثال موردی هم وجود داشته که یک شرکت مستقل با موفقیت به کار خود ادامه داده، اما علیبابا و تنسنت با اتحادی قدرتمند و بزرگتر کردنِ یک شرکت دیگر در مقابل آن کمپانیِ مستقل مانع از ادامه رشد آن شدهاند.
این شکل از انحصار گرچه در بلندمدت ممکن است سطح خلاقیت و نوآوری را پایین آورد و انگیزه شرکتهای جوان را خاموش کند، اما دولت چین خیلی هم بابت آن ناراحت نیست. زمانی که چندصد شرکت در نهایت به دو یه سه شرکت متصل شوند که روابط بسیار خوبی با دولت این کشور دارند، کنترل و مدیریت کل بازار، مخصوصا در زمینههایی مانند سانسور، هم عملی سادهتر میشود.
البته هنوز هم بسیاری از استارتآپها در مقابل پیشنهادهای علیبابا و تنسنت مقاومت میکنند. از آنجایی که بسیاری از سرمایهگذاریهای جدید این دو قطب، در حیطههایی انجام میشود که آنها تاکنون به کُندی مسیرشان را طی میکردهاند، استارتآپها هم توان چانهزنی بالا و هم توان مقاومت خوبی در آن حیطهها دارند.
البته در حال حاضر یک نیروی سهقطبی جدید هم در حال شکلگیری است و نظر بسیاری از سرمایهگذاران را به خود جلب کرده است که متشکل از توتیائو، مِیتوان و دیدیچوشینگ است. رشد و ظهور این سه شرکت برای بسیاری از تحلیلگران شگفتانگیز به حساب میآید. شرکت مِیتوان سال گذشته بازوی سرمایهگذاری مخصوص به خود را راه انداخت. این تغییر جدید قطعا مورد مراقبت دو غول اصلی هم قرار گرفته است و جدای از آن، هردوی این شرکتها باید مراقب مسئلهای دیگر هم باشند: حالا که برای مدت زیادی بر روی نوآوری سایه انداخته و ممکن است آن را با توقف روبهرو کنند، اولین شرکتهایی هم خواهند بود که از این توقف زیان میبینند.
مجله خبری ایکسب، بازتاب اخبار و گزارشهای صنعت و اقتصاد ایران و جهان