نباید از روحیه مقاومت و امید و پشتکار استارتاپها سوءاستفاده کرد و آنان را بهناحق در خط مقدم اقتصادی قرار داد. اقدام اخیر دولتمردان در اعطای وظیفه حل چندماهه معضلات کشور به دست استارتاپ ها مانند دستور اتاق فکر جنگ است برای درگیری یک ارتش پیاده با ارتش تا به بن دندان مسلح.
امید هاشمی/ مدیر کسبوکارهای نوین اتاق تهران
چند هفته قبل تبوتاب دیدار استارتاپها با رئیسجمهور و وزرای مختلف، اکوسیستم استارتاپی کشور را تحت تأثیر قرارداد. عدهای از این بذلتوجه خوشحال بودند و عدهای هم نگران و ناراحت. دو دیدگاه مقابل هم قرار داشت، یک گروه ورود رئیسجمهور و وزرا به مسئله حمایت از استارتاپها و مهمتر از آن کمک گرفتن از استارتاپها برای حل معضلات کشور را خوب و برای رشد اکوسیستم استارتاپی و اقتصاد کشور مفید میدانست وعدهای هم آن را مخل روند رشد طبیعی اکوسیستم استارتاپی و مولد رانت میدانستند.
گفتوگوها و سخنرانیهای زیادی صورت گرفت و حرفهای زیادی زده شد، تا آنجا که جملهای با مضمون زیر در یکی از جلسات هیئت دولت از طرف رئیسجمهور توجهم را به خود جلب کرد: “از شما (وزرا) میخواهم برای حل مشکلات و معضلاتی که سالهاست با رویههای دو قرن قبل با آنها دست پنجه نرم میکنیم بروید سراغ این جوانها و بچههای استارت آپی را فرا بخوانید، چندماهه مشکلات را حل میکنند”.
باور دارم مسئولین کشور هیچ سوءنیتی ندارند و تمام و کمال در پی حل معضلاند. اما نگاهی به تجارب پیشین برخی دولتمردان نشان میدهد بارها دخالتهای بیمورد آنان به فعالان بخش خصوصی آسیب زده است. اعطای وظیفه صادرات به شرکتهای مدیریت صادرات، تأکید بیشازحد بر مسئله بنگاههای زودبازده، مسئله تعاونیهای روستایی و دهها مورد دیگر که درنهایت موجب ناکارآمدی بیشتر و انزوای فعالان واقعی هر بخش و سرخوردگی سایر علاقهمندان شد، نمونههایی از این دخالتهاست.
شنیدن جملاتی با مضمونی شبیه به جملهای که در آغاز آمد، این نگرانی را تشدید میکند که یکبار دیگر قرار است یک بخش اقتصادی قربانی آفت سطحینگری شود. این نگرانی وجود دارد که چنین سخنها و اقدامات ناشی از آن بلای جان مشتاق و مستعد کارآفرینی شود، و این مسئلهای است که نمیتوان بهسادگی از کنار آن عبور کرد.
بیشتر افراد باور دارند توسعه پایدار نوآوری و فناوری، قلب تپنده اقتصادهای پیشروست و نقش اصلی را در مدیریت اقتصادهای سرآمد در فضای رقابتی ایفا میکند. بااینحال هنوز کمتر کسی ایمان دارد که رشد روزافزون فناوری و تحقق ایدههای خلاقانه انسان در دنیای پیچیده امروز از یک نظام ساختاریافته حکمرانی تبعیت میکند یعنی نظامی که ارکان مختلف اقتصادی کشور در آن بهنوبه خود نوآور و خودآگاه و مسئولاند.
اکوسیستم نوآوری بهترین تعبیر برای این نظام کارآمد است که باعث رشد همهجانبه نوآوری در کشور و اقتصاد آن میشود. به دنبال آن اکوسیستم استارتاپی هم در این اقتصاد فرزندی خلف از اکوسیستم کارآمد نوآوری است که مطابق با پارادایمها و تعاریف استارتاپها، قواعد و اصول خود را دارد و بهاندازه توان و ظرفیت خود وظیفهای در نظام اقتصادی دارد. با توجه به این مسئله باید بهاندازه توان اکوسیستم استارت آپی از آن انتظار داشت اما متأسفانه در شرایط حال حاضر مسئولان عزم حل یکشبه مشکلات را دارند و همین باعث شده راهکارهای چندماهه و اکسیر گونه برای حل معضلات بزرگ کشور را دنبال کنند. این رویکرد زاییده دهها سال بیتوجهی و ناکارآمدی است و متأسفانه این بار قرعه به نام استارتاپها درآمده است.
دوست دارم نگرانی خودم را با یک تعبیر سادهتر بیان کنم. فرض میکنیم امروز کشور ما در شرایط جنگ اقتصادی است و کل بازیگران اقتصاد ما از دولت گرفته تا بنگاههای بزرگ، نیروی کار و استارتاپهای کوچک و رشد و یافته بهمثابه ارتش اقتصادیاند. قانونگذاران و حکمرانان دولتی و حاکمیتی، اتاق فکر جنگ، شرکتهای بزرگ و چند نسلی ما ارتش مکانیزه و مسلح، و اکوسیستم استارتاپی ارتش پارتیزانی است. هرکدام از اینها در شرایط جنگ وظایفی بر عهده دارند و قطعاً نمیتوان از سربازانی با پای پیاده انتظار داشت در مقابل تجهیزات سنگین قد علم کنند، و اگر به دلیل عدم توان تأمین تجهیزات سنگین اصرار بر این داشته باشیم چیزی جز از دست دادن آنان و شکستی سنگینتر عایدمان نخواهد شد.
همانگونه که در عرصه اقتصادی نمیتوان از بخش خصوصی انتظار سیاستگذاری و وضع قوانین داشت، یا از بخش دولتی انتظار بنگاهداری، انتظار از استارتاپها برای به دوش کشیدن بار سنگین ناکارآمدیهای اقتصاد و حل معضلات چندین ساله کشور عجیب، غیرمنطقی و محل تردید است.
در شرایطی که ارتش اقتصادی ما در مقایسه با اقتصادهایی که سر سازگاری با ما ندارند، مجهز به تجهیزات سنگین یعنی نظام حکمرانی اصولی، فضای مناسب کسبوکار، کارخانههای بزرگ و کارآمد، صادرات باارزش افزوده بالا و برندهای جهانی است، اکوسیستم استارتاپی باوجود توان، شور، امید، پشتکار و نبوغ بالای خود صرفاً میتواند در قالب یک ارتش پارتیزانی برای حفظ سنگرها مبارزه کند، سنگرهایی از جنس ارائه خدمات باکیفیت و ارزان، اشتغالزایی محدود و موقت و حفظ فضای کارآفرینی و امید در جوانان و … .
اما دراینبین نباید فراموش کنیم که این جنگ درنهایت به ارتش مکانیزه و تجهیزات سنگین نیاز دارند و ما برای ثروت آفرینی و افزایش رفاه مردم نیاز به صادرات باارزش افزوده بالا، جذب سرمایههای خارجی، تعامل و دستیابی به فناوریهای سطح بالا، دسترسی به بازارهای جهانی و فتح آن… داریم.
فراموش نکنیم اکوسیستم استارتاپی ما امروز آنقدر بزرگ و توانمند نیست و مانند ارتش پارتیزانی فقط مدت محدودی میتواند دوام بیاورد و اصرار بیشازاندازه و اعطای بار سنگین حل معضلات کشور به استارتاپ ها میتواند نابودی آن ها رقم بزند.
نباید از روحیه مقاومت و امید و پشتکار استارتاپها سوءاستفاده کرد و آنان را بهناحق در خط مقدم اقتصادی قرار داد. اقدام اخیر دولتمردان در اعطای وظیفه حل چندماهه معضلات کشور به دست استارتاپ ها مانند دستور اتاق فکر جنگ است برای درگیری یک ارتش پیاده با ارتش تا به بن دندان مسلح و این مسئله احتمالاً شاید بتواند در ابتدا باعث امیدواری و خوشنودی ما شود اما بهطورقطع اعطای این وظیفه سنگین به استارتاپ ها باعث گمراهی آنان، شانه خالی کردن سایر بازیگران اقتصادی و در پایان نابودی آنان و گرفتاری بیشازپیش کشور در معضلات خواهد شد. هرچند علاوه بر این در همین مدت کوتاه خبرهایی از حیفومیل بودجه عمومی کشور و دادن رانت به برخی از افراد به بهانه پروژههای استارتاپی برای حل معضلات کشور توسط دستگاههای دولتی نیز شنیده شده است که این خود حدیثی مفصل است.
معضلات بزرگ اقتصادی، حتی در بخش عملیاتی کسبوکارها هیچ سنخیتی با توان امروز اکوسیستم استارتاپی کشور و توان بالای آنان در حل معضلات ندارد، شاید اگر از عمر اکوسیستم استارتاپی بیش از این گذشته بود و اکنون ما شبیه به اقتصادهای پیشرو صاحب استارتاپهای متعدد رشد یافته و شرکتهای بزرگ نوآوری و فناور میبودیم، میتوانستیم بخشی از این وظایف را بر دوش آنان بگذاریم اما در حال حاضر بهتر است دولت حداقل در اینیک مورد دخالت نکند و اجازه دهد این پیله نورس دوران تکامل خود را بهمرور و بهطور طبیعی طی کند و با دخالتهای بیمورد و عجله کردن در بهرهبرداری از آن مرگ آن را تسریع نکند.
مجله خبری ایکسب، بازتاب اخبار و گزارشهای صنعت و اقتصاد ایران و جهان