بعضی صاحبنظران معتقدند تقریبا کشوری در دنیا وجود ندارد که مصرفکنندگان در آن وضعیت بدی داشته باشند
یک دهه بعد از گرفتار شدن دنیا در دام یک بحران اقتصادی نابودکننده، به نظر میرسد که بالاخره همه دوباره زنده شدهاند. هر اقتصاد بزرگی در دنیا دارد رشد میکند و این موج هماهنگ توانسته به ایجاد فرصتهای شغلی، بهبود وضع معاش و کاهش هراسها از نارضایتی عمومی در نقاط زیادی از دنیا منتهی شود. اما آیا به آینده هم میتوان همینقدر امیدوار بود؟
اینکه چطور جهان توانست خودش را از آن رخوت و سقوط بیرون بکشد، مسئلهای است که در هیچ روایت سرراست و جامعی نمیگنجد. اما در سادهترین حالت میتوان گفت که بهبود اوضاع جهان ناشی از کشف یک منبع عظیم ثروت و رفاه نبوده؛ بلکه از یک حقیقت واضح سرچشمه گرفته است: اینکه بسیاری از نیروهایی که در راه رشد اقتصادهای جهان مانع ایجاد میکردند بالاخره قدرت و توان خود را از دست دادهاند.
اما دوران نقاهت دنیا پس از گذر از این موانع، آنقدرها هم سریع و آسان نخواهد گذشت و خطرات زیادی -به خصوص از لحاظ ژئوپلیتیک- آن را تهدید میکنند. حتی بسیاری از اقتصاددانان معتقدند که مزایای رشد فعلی اقتصادهای جهان در آینده نیز همچنان فقط نصیب طبقه بالای تحصیلکرده و مرتبط با طبقه حاکم خواهد شد و اقشار پایینتر همچنان با رکود دستمزدهایشان و افزایش نرخ بیکاری دست و پنجه نرم خواهند کرد.
اما باز هم نمیتوان به این واقعیت بیاعتنا بود که در هر گوشهای از جهان، نشانههایی برای امیدواری به آینده اقتصاد وجود دارد؛ هرچند تضمینی وجود ندارد که نتایج و مزایای این خوشبینی نصیب همه بشود. برت کوپلیان اقتصاددان ارشد پیدابلیوسی (شرکت مشاوره و حسابداری جهانی) در این خصوص میگوید: «دنیای امروز مثل سابق به چند کشور ستاره متکی نیست. حتی اگر اتفاق بدی در یک اقتصاد بیفتد، رشد اقتصاد جهانی متوقف نخواهد شد و همین مسئله، اطمینان خوبی را به همراه میآورد.»
برت کوپلیان اقتصاددان: دنیای امروز مثل سابق به چند کشور ستاره متکی نیست. حتی اگر اتفاق بدی در یک اقتصاد بیفتد، رشد اقتصاد جهانی متوقف نخواهد شد و همین مسئله، اطمینان خوبی را به همراه میآورد.
امریکا – بزرگترین اقتصاد جهان- در نهمین سال رشد مداوم خود قرار دارد و صندوق بینالمللی پول نیز پیشبینیها درباره رشد اقتصاد امریکا را به دلیل سیاست کاهش مالیاتی بهبود بخشید. چین هراسها در خصوص توقف ناگهانی رشد یک دهه اخیرش را خنثی کرده و اتحادیه اروپا نیز دردسرهای ناشی از ناکارآمدی سیاسی در برخی از اعضایش را پشت سر گذاشته و اوضاع خوبی در عرصه رشد اقتصادی دارد. حتی ژاپن هم که سالها دچار افول در اقتصادش بود حالا اوضاع را تغییریافته میبیند.
افزایش قیمت نفت باعث شده که روسیه و تولیدکنندگان نفت در خاورمیانه اوضاع بهتری پیدا کنند و مکزیک توانسته از فضای هراس در خصوص تهدیدهای دولت ترامپ و صدمات احتمالی آن به اقتصادش خلاص شود. برزیل نیز که از کوچکشدن اقتصادش لطمه زیادی دیده، دارد نشانههایی از احیای اقتصاد را به نمایش میگذارد.
مجموعه این شرایط، احیای اقتصاد جهان را – حتی به شکلی آسیبپذیر و شکننده- به نمایش میگذارند. درواقع شکنندگی احتمالی اوضاع به خاطر مواضعی است که ممکن است رهبران دنیا در حوزههای دیگر بگیرند و تاثیر آن روی اقتصاد دیده شود. از جمله آنها میتوان به برگزیت و درگیری انگلیس و اتحادیه اروپا بر سر آن، درگیری لفظی دونالد ترامپ رئیسجمهور امریکا با رهبر کره شمالی، تهدید ترامپ به لغو معاهدههای تجاری از جمله نفتا و نیز مجادله دائمی ترامپ در خصوص سیاستهای تجاری چین اشاره کرد.
مارتین شیپباور مدیر ارشد برنامههای گروه اُ.ال.ایکس در این خصوص میگوید: «پیشتر گمان میکردیم که بازارهای غربی خیلی از لحاظ سیاسی باثبات هستند و بازارهای دیگر را پرریسک قلمداد میکردیم. اما حالا که برگزیت و ریاست جمهوری ترامپ را میبینیم، مشخص میشود که باید با نوع خاصی از بیثباتی دست و پنجه نرم کنیم.»
بنا بر گزارش صندوق بینالمللی پول، اقتصاد جهان در سال جاری و سال آینده میلادی 3.9 درصد رشد خواهد کرد که نسبت به رقم مشابه سال گذشته (3.7 درصد) و نیز رقم مشابه سال ۲۰۱۶ (3.2درصد) بالاتر است. البته که این نکته مثبتی است؛ اما نباید فراموش کرد که رشد اقتصاد جهان در دوران پیش از بروز بحران حتی از 4 درصد هم بالاتر بود.
اقتصاد جهان در سال جاری و سال آینده میلادی 3.9 درصد رشد خواهد کرد که نسبت به رقم مشابه سال گذشته (3.7 درصد) و نیز رقم مشابه سال ۲۰۱۶ (3.2درصد) بالاتر است.
در این میان، وقتی از کارشناسان اقتصادی درباره آینده نظرسنجی میشود مسائل متنوعی روی تحلیل آنها درباره آینده اقتصاد جهانی سایه میافکند. به مناسبت همین نشست اخیر مجمع جهانی اقتصاد، گزارش تحلیل ریسکهای جهان با استفاده از نظر ۱۰۰۰ کارشناس منتشر شد و نشان داد که ۹۳ درصد از پاسخدهندگان در خصوص خطر فزاینده مواجهات سیاسی و اقتصادی نگرانی دارند؛ ۷۹ درصد از مناقشات نظامی نگراناند و ۷۳ درصد نیز دغدغهشان ناکارآمدی قوانین تجارت جهانی است. عدهای دیگر هم تهدید تغییرات آب و هوایی، جرایم سایبری و افزایش تبعیض را به عنوان دغدغههای خود در خصوص آینده اقتصاد جهان ذکر کردهاند.
حتی کسب و کارهای جهانی نیز خوشبینی خود به آینده را در هالهای از احتیاط میپیچند و احساس میکنند که این دوران خوش قرار نیست تداوم داشته باشد. در چنین شرایطی آنها دارند نشانههایی مثل افزایش فرصتهای شغلی در برزیل، فعالشدنِ بخش املاک در اروپا و نشانههای دیگرِ استفاده از پول بیشتر توسط مردم در نقاط مختلف جهان را نادیده میگیرند.
به گزارش صندوق بینالمللی پول، در همین سال جاری میلادی ۱۹ کشور حوزه یورو احتمالا رشد اقتصادی 1.9 درصدی را تجربه خواهند کرد که خیلی هم بد نیست. درست است که در اسپانیا، یونان و ایتالیا هنوز جوانان دارند با تبعات وحشتناک بیکاری دست و پنجه نرم میکنند. اما اگر اوضاع را با کوچکشدنِ 4.5 درصدی اقتصاد آنها در سال ۲۰۰۹ مقایسه کنیم، میبینیم که اوضاع امسال خیلی بهتر است.
احیای اقتصادی در بسیاری از کشورهای اروپایی قابل مشاهده است. کارخانهها در اروپای شرقی دارند سفارشهای بیشتری نسبت به گذشته میگیرند. کارخانههای خودروسازی در جمهوری چک، اسلواکی، لهستان و رومانی به صورت مشخص دارند بهتر از گذشته عمل میکنند. اقتصادهای موفق اروپایی هم که در این میان جای خود را دارند و آیندهشان را تضمینشده میبینند. مثلا شرکت دیاسام مستقر در هلند در ماههای اخیر یک کارخانه ۶۰ میلیون دلاری در رواندا راه انداخته که از کشاورزان افریقایی ذرت و سویا میخرد و آن را به غلات صبحانه تبدیل میکند. فیکه سایبشما مدیرعامل دیاسام به وضوح میگوید که این شرکت به سرمایهگذاری در آسیا و نیز در افریقا برای آینده خود توجه بیشتری نشان میدهد چون رشد جمعیت در این دو قاره در آینده هم قابل توجه خواهد بود.
خلاصه اینکه احیای اقتصاد کشورهای اروپایی در کنار رشد اقتصاد امریکا باعث شده که صنایع چین نیز برای تامین تقاضای کالای آنها – از قطعات خودرو گرفته تا ابزارآلات و نیز منسوجات- در حال تلاش باشند. افزایش محصولات تولیدی کارخانهها به این معناست که درآمد تولیدکنندگان مس در شیلی و اندونزی، استخراجکنندگان طلا در افریقای جنوبی و نیز استخراجکنندگان نقره در سوئد به شکل مداوم در آینده رو به افزایش خواهد بود.
درنتیجه میتوان گفت که اقتصاد دنیا در حال حاضر در وضعیت حلقهای مطلوبی قرار دارد و بالا رفتن اعتماد کسب و کارها نیز به افزایش اشتغال انجامیده که آن هم مصرف بیشتر و سود بیشتر را به همراه آورده است. هرچه پول بیشتری در جیب مصرفکننده باشد، کسب و کارها دلیل بهتری برای گسترش فعالیت خود خواهند داشت و این یعنی تضمین آینده.
بارت فان آرک اقتصاددان ارشد کانفرنسبورد (انجمن کسب و کار و پژوهش در نیویورک) اصل قضیه را اینطور بیان میکند: «تقریبا کشوری در دنیا وجود ندارد که مصرفکنندگان در آن وضعیت بدی داشته باشند.» حالا پرسشی که مطرح میشود این است که آیا سرمایهگذاریهای جدید میتوانند به سرعت در صحنه حاضر شوند و گسترش فعلی اقتصاد جهان را همچنان در آینده نیز حفظ کنند؟ کانفرنسبورد در یکی از گزارشهای خود تصویری ارائه میدهد که نشانههای خوشبینی را افزایش میدهد: در اروپا، کارخانههای آلمان، فرانسه، هلند و پرتغال در پایان سال گذشته میلادی داشتند با نهایت ظرفیت خود کار میکردند. در امریکا، سرمایهگذاریها رو به افزایش است و محرکی برای بزرگتر شدن اقتصاد به شمار میآید. کارخانههای امریکایی سال گذشته میلادی ۲۰۰ هزار فرصت شغلی جدید ایجاد کردند و این در حالی است که درست یک سال قبلتر، آنها مشغول تعدیل نیرو بودند.
البته یک عامل مهم که باعث شده اوضاع کارخانههای امریکا بهتر شود، کاهش ارزش دلار بوده که کالاهای امریکایی را برای خریداران خارجی جذابتر کرده است (در شرایطی که دلار سال گذشته ده درصد از ارزش خود را از دست داد، اکثر واحدهای پول دیگر دنیا ارزششان بیشتر شده است).
از سوی دیگر، اکثر اقتصاددانان – حتی اقتصاددانان صندوق بینالمللی پول- انتظار دارند کاهش مالیاتی که دولت دونالد ترامپ و جمهوریخواهان اجرایش کردند، امسال به بهبود اوضاع اقتصاد امریکا بینجامد؛ هرچند که این مسئله در درازمدت نمیتواند همچنان بازی را تغییر بدهد. پیشبینی میشود که رشد اقتصاد امریکا بعد از اتمام تاثیر کاهش مالیاتها دوباره به حدود ۲ درصد در سال ۲۰۱۹ و ۲۰۲۰ برگردد.
صدالبته که دونالد ترامپ اوضاع خوب اقتصاد امریکا را ناشی از سیاست کارآمد خودش میداند و وعده داده که دلار در آینده قویتر و قویتر شود. انتظار میرود که رشد اقتصادی امریکا در سال دوم ریاست جمهوری ترامپ بهتر از سال اول باشد اما نقش اقتصاد جهان را هم در این معادله باید در نظر گرفت؛ هرچند که ترامپ نمیخواهد آن را بپذیرد.
در همین میان، نگرانیهایی از بابت رویکرد دولت امریکا وجود دارد. دولت دونالد ترامپ دائم تهدید میکند که میخواهد کشورهایی مثل مکزیک و چین را از لحاظ تجاری و به دلیل عدم تعادل تجاریشان با امریکا تحت فشار قرار دهد. اما اگر چنین اتفاقی بیفتد، هزینه مواد و قطعاتی که کارخانههای امریکایی مورد استفاده قرار میدهند به شدت بالا خواهد رفت.
بن می اقتصاددان ارشد آکسفورد اکونومیکز در لندن معتقد است که این نوع جنگهای تجاری باید بزرگترین نگرانی آینده اقتصاد دنیا باشد: «تاثیر این اقدامات روی رشد اقتصاد جهان خیلی شدید خواهد بود.» با وجود این، اقتصاد جهان دیگر کاملا وابسته به چند ابرستاره نیست؛ پس شاید چنین تهدیدهایی هم تاثیر تمامعیاری روی آینده اقتصاد جهان نگذارند.
مجله خبری ایکسب، بازتاب اخبار و گزارشهای صنعت و اقتصاد ایران و جهان