امروزه تقریباً همه شرکتهای بزرگ درگیر مسئولیت اجتماعی شرکتها (CSR) هستند: آنها دارای خطمشیهای مرتبط با مسئولیت اجتماعی شرکتها هستند، کارکنانی را برای این حوزه استخدام میکنند، در فعالیتهایی شرکت میکنند که هدفشان تأثیر مثبت بر محیط زیست و جامعه است و گزارشهای مربوط به مسئولیت اجتماعی شرکتها را تهیه میکنند. با این حال، تکامل مفهوم مسئولیت اجتماعی شرکتها، چالشهای جدیدی را به وجود آورده است. بر خلاف دو دهه گذشته که نگرانی اصلی، غفلت کامل از مسئولیت اجتماعی شرکتها بود، مسئله کنونی اجرای ناکارآمد این شیوهنامهها است. چرا برخی از شرکتها مسئولیت اجتماعی را به گونهای اجرا میکنند که تأثیر مثبتی بر محیط زیست و جامعه دارد، در حالی که برخی دیگر در این امر شکست میخورند؟ تحقیقات ما نشان میدهد که آزمایش و خطا برای اجرای مؤثر مسئولیت اجتماعی شرکتها حیاتی است، که این امر هم برای شرکتهایی که CSR را اجرا میکنند و هم برای شرکتهایی که فعالیتهای CSR را بهطور خارجی رصد میکنند، مانند سرمایهگذاران پایدار و سازمانهای رتبهدهی ESG، پیامدهایی دارد.
برای یک مطالعهی اخیرا منتشر شده، نحوهی اجرای مسئولیت اجتماعی شرکتها (CSR) توسط چهار شرکت چند ملیتی را مورد تجزیه و تحلیل قرار دادیم. برای انجام این کار، با ۸۱ مدیر از تمام سطوح شرکتها – از مدیران پایداری تا مدیرعامل – مصاحبه کردیم و گزارشهای CSR و اسناد عمومی شرکتها در مورد چگونگی ارزیابی فعالیتهای CSR شرکتها توسط ذینفعان خارجی را تجزیه و تحلیل کردیم. در حالی که هر چهار شرکت اقدامات CSR را اجرا کردند، دو شرکت (یک شرکت معدنی و یک شرکت آب) به اهداف CSR مورد نظر خود دست یافتند، در حالی که دو شرکت دیگر (یک شرکت معدنی دیگر و یک شرکت دخانیات) به این اهداف دست نیافتند. تجزیه و تحلیل ما نشان داد که آزمایش و خطا به توضیح این نتایج متفاوت، کمک میکند.
آزمایش و خطا در زمینهی CSR به این معناست که شرکتها دانش در مورد اثرات محلی اقدامات CSR خود تولید میکنند و از این دانش برای تطبیق مداوم اقدامات CSR خود استفاده میکنند. با ایجاد یک ارتباط نزدیک بین تولید دانش CSR و تطبیق اقدامات CSR، این شرکتها توانستند به اهداف CSR مورد نظر خود دست یابند. برای مثال، یک شرکت معدنی برای ایجاد منافع بهداشتی برای جوامع محلی (هدف CSR) یک برنامهی HIV/AIDS (اقدام CSR) را اجرا کرد. این ابتکار CSR موفق بود زیرا شرکت گفتگوی مداوم و مثبتی را با جوامع محلی برقرار کرد، از جمله با برگزاری منظم جلسات مشاوره با جامعه که به گفتهی یکی از مدیرانی که با او مصاحبه کردیم، “مردم در جوامع اطراف ما میتوانند مسائل را مطرح کنند.” این شرکت از این دانش در مورد آنچه در محل اتفاق میافتد برای تطبیق اقدامات CSR خود با شرایط محلی استفاده کرد.
برعکس، در شرکتهایی که نتوانستند به اهداف موردنظر CSR دست یابند، ثبات – نه آزمایش و خطا – محور اجرای CSR آنها بود. در این شرکتها، تأکید بر استانداردسازی ابتکارات CSR بر اساس بهترین شیوههای درک شده در میان مدیران ارشد بود. هیچ حلقهی بازخوردی وجود نداشت – دانشی که با ابتکارات CSR در محل تولید میشد به مدیرانی که تأمین بودجه و نظارت بر این ابتکارات را بر عهده داشتند منتقل نمیشد و کارکنان در محل اختیارات کمی برای تطبیق اقدامات CSR با شرایط محلی داشتند.
برای مثال، یک شرکت معدنی که در کشوری در حال توسعه معدنداری میکرد، برای بهرهمندی جوامع محلی (هدف CSR) با مقامات محلی (اقدام CSR) مشارکت ایجاد کرد. با این حال، این ابتکار CSR نتوانست از جوامع محلی حمایت کند زیرا مقامات محلی فاسد بودند و بیشتر درآمدهای مالیاتی حاصل از معدنداری از منطقه خارج میشد. این که مشارکت با مقامات محلی به نفع جوامع محلی نبود، برای افرادی که در محل کار میکردند کاملاً آشکار بود، اما این واقعیت هرگز به تصمیمگیرندگان سازمانی منتقل نشد. در نهایت، نارضایتی محلی از مقامات منجر به قیامی خشونتآمیز با تعداد زیادی کشته شد – «در واقع یک جنگ داخلی»، همانطور که مدیر شرکت معدنی گفت. مشکل این بود که شرکت معدنی فاقد رویکرد تجربی بود – هیچ راهی برای آگاهی از فساد و استفاده از این بینش برای تجدید نظر در مشارکت خود با مقامات محلی و کاوش در اقدامات جایگزین CSR که به نفع جوامع محلی باشد، نداشت.
شرکتها چگونه میتوانند آزمایش و خطا را در اجرای مسئولیت اجتماعی شرکتها (CSR) خود تقویت کنند
ساختارها و فرهنگهای سازمانی میتوانند پذیرش رویکرد تجربی برای اجرای CSR را برای شرکتها دشوار کنند. تحقیقات ما به دو روشی اشاره میکند که شرکتها میتوانند این موانع را از میان بردارند.
اول، شرکتها باید بهطور گسترده برای مسئولیت اجتماعی شرکتها بسیج شوند. دو شرکتی که به اهداف CSR خود دست یافتند، کارکنان مختلفی را در فعالیتهای CSR خود مشارکت دادند، از جمله مدیران رده پایین و کارکنانی که در کارگاههای تولیدی از راه دور کار میکنند. این کارکنان مختلف دانش خود را در مورد اثرات محلی اقدامات CSR به اشتراک گذاشتند و توانستند اقدامات CSR را با شرایط محلی تطبیق دهند و بدین ترتیب به جای ثبات، آزمایش و خطا را تقویت کنند. این پویایی در دو شرکتی که نتوانستند به اهداف CSR خود دست یابند وجود نداشت، زیرا فعالیتهای CSR عمدتا توسط مدیران ارشد و تیمهای CSR مدیریت میشد. برای بسیج گسترده برای CSR، مهم است که شرکتها در هر بخش از شرکت، قهرمانان CSR را معرفی کنند – کارمندانی که در هر بخش از شرکت به CSR اهمیت زیادی میدهند. این باعث میشود که به احتمال زیاد با موانع بوروکراتیک اجتنابناپذیری که برای اصلاح برنامهها حتی در شرکتهای بزرگ خوشنیت وجود دارد، مبارزه کنند. شرکتها همچنین باید ارتباط بین این قهرمانان CSR را در سراسر شرکت تقویت کنند، زیرا این امر به این کارکنان کمک میکند تا از یکدیگر حمایت و تشویق کنند.
دوم، شرکتها باید اعتماد به توجیه اقتصادی (Business Case) برای مسئولیت اجتماعی شرکتها را در میان کارکنان خود القا کنند. در دو شرکتی که به اهداف CSR خود دست یافتند، اکثر مدیران این موضوع را مسلم میدانستند که CSR در نهایت نتیجه خواهد داد، شاید به روشهای پیشبینی نشده. با ایجاد یک فرهنگ سازمانی که در آن مدیران نیازی به اثبات سودآوری CSR در کوتاهمدت نداشته باشند، این شرکتها فضایی را برای مدیران ایجاد کردند تا بررسی کنند که آیا اقدامات CSR به اهداف مورد نظر میرسند یا خیر. برعکس، در دو شرکتی که نتوانستند به اهداف CSR خود دست یابند، مدیران به توجیه اقتصادی CSR اعتماد نداشتند و برای کاهش ریسکهای خاص شهرت یا نظارتی درگیر CSR شدند – یک فرهنگ سازمانی که فضای کمی برای بررسی اینکه آیا اقدامات CSR به اهداف مورد نظر میرسند یا خیر، باقی میگذارد. برای القای یک توجیه اقتصادی با اعتماد به نفس برای CSR، شرکتها باید جبران خسارت مدیران را به تحقق اهداف CSR مرتبط کنند (به عنوان مثال، پاداش برای مدیرانی که توانستند انتشار آلایندههای یک کارخانه را کاهش دهند) و بدین ترتیب، اهمیت قائل شدن به CSR را صرف نظر از اثرات مالی کوتاه مدت آن، روشن سازند.
شرکتهای سرمایهگذار پایدار و سازمانهای رتبهدهی ESG چگونه میتوانند آزمایش و خطا را رصد کنند
اگر اجرای تأثیرگذار CSR نیازمند آزمایش و خطا باشد، این موضوع نه تنها برای شرکتهایی که CSR را اجرا میکنند مهم است، بلکه برای شرکتهایی که فعالیتهای CSR را بهصورت خارجی رصد میکنند نیز اهمیت دارد، که از آن میان، سرمایهگذاران پایدار و سازمانهای رتبهدهی ESG برجستهترین آنها هستند. مطالعهی ما نشان میدهد که رصد فعالیتهای جاری CSR یک شرکت، تصویری قابل اعتماد از تأثیرگذاری آن شرکت ارائه نمیدهد. سرمایهگذاران پایدار و سازمانهای رتبهدهی ESG همچنین باید رصد کنند که آیا شرکتها رویکرد تجربی را برای اجرای CSR در پیش گرفتهاند یا خیر. در حالی که رصد آزمایش و خطا ممکن است ذاتاً متناقض به نظر برسد، تحقیقات ما دو روشی را پیشنهاد میکند که این کار از طریق آنها امکانپذیر است.
اول، سرمایهگذاران پایدار و سازمانهای رتبهدهی ESG باید رصد کنند که چه کسانی در تولید دانش CSR مشارکت دارند. برای مثال، در تعامل با سهامداران، سرمایهگذاران پایدار میتوانند از شرکتها بپرسند که کدام کارکنان در تولید دانش CSR مشارکت دارند. بهطور خاص، سرمایهگذاران پایدار میتوانند بررسی کنند که آیا مدیران محلی یا کارکنان در کارگاههای تولیدی از راه دور میتوانند نگرانیهای مرتبط با پایداری را مطرح کنند و دفتر مرکزی چگونه با این نگرانیها برخورد میکند. اگر شرکتها تنها گروه محدودی از مدیران را در تولید دانش CSR مشارکت دهند، نسبت به اینکه آیا به اهداف CSR خود دست مییابند یا خیر، کورکورانه عمل میکنند – و ممکن است در نهایت نتوانند تأثیر مثبتی ایجاد کنند.
دوم، سرمایهگذاران پایدار و سازمانهای رتبهدهی ESG بهعنوان ذینفعان خارجی باید بررسی کنند که چه کسی در تطبیق شیوههای CSR مشارکت دارد. برای نمونه، سازمانهای رتبهدهی ESG علاوه بر پوشش خطمشیها و شیوههای جاری CSR، باید بررسی کنند که چه کسی اختیار تطبیق شیوههای CSR با شرایط محلی را دارد. بهطور خاص، سازمانهای رتبهدهی ESG ممکن است بررسی کنند که آیا مجموعهی وسیعی از کارکنان در تطبیق شیوههای CSR حق رأی دارند یا خیر. سازمانهای رتبهدهی ESG همچنین میتوانند بررسی کنند که شرکتها چگونه از شکستهای مرتبط با CSR درس میگیرند تا مشخص شود که آیا شرکتها رویکرد تجربی را برای اجرای CSR ایجاد کردهاند یا خیر. با توسعهی معیارهای جدید برای اینکه آیا شرکتها رویکرد تجربی را برای اجرای CSR در پیش گرفتهاند یا خیر، سازمانهای رتبهدهی ESG میتوانند بینشهای مهمی را دربارهی عملکرد داخلی فعالیتهای CSR شرکتها ارائه دهند.
…………………………..
یک رویکرد تجربی برای اجرای مسئولیت اجتماعی شرکتها (CSR) میتواند چالشهای جدیدی را برای مدیران ایجاد کند، از جمله مدیریت شیوههای ناسازگار CSR و مواردی که آزمایشهای محلی با شکست مواجه شدهاند. همچنین، نظارت بیرونی بر آزمایش و خطا دشوار است و بنابراین، چالشهای جدیدی را برای سرمایهگذاران پایدار و سازمانهای رتبهدهی ESG ایجاد میکند. با این حال، ما اطمینان داریم که مزایای بالقوهی رویکرد تجربی، بهشدت بر معایب احتمالی آن میچربد. به هر حال، آنچه در خطر است این است که آیا اقدامات CSR شرکتها به اهداف مورد نظر CSR دست مییابد یا خیر – و بنابراین اینکه آیا شرکتها تأثیر مثبتی بر محیط زیست و جامعه دارند یا خیر.
نویسندگان: امیلیو مارتی،دیوید ریسی،اوا شلیندوین،اندورماچی آتاناسوپولو
منبع:مجله مسئولیت اجتماعی شرکتها
مجله خبری ایکسب، انتشار اخبار و رویدادهای اقتصاد و صنعت ایران و جهان، معرفی کارآفرینان و فرصتهای کسب و کار