اهمیت پیوستن ایران به پیمان شانگهای

اهمیت پیوستن ایران به پیمان شانگهای

خبر عضویت ایران در سازمان شانگهای با واکنش‌های متفاوتی مواجه شده است؛ برخی آن را «بسیار مهم و استراتژیک» دانستند و برخی نوشتند «پذیرش عضویت دائم ایران در سازمان همکاری شانگهای از آنچه فکر می‌کنیم اهمیت کمتری دارد..» برخی این اتفاق را «تلاشی تاریخی» و مرهون تکاپوی دولت قبل و اقبال دولت فعلی دانسته‌ و برخی سعی کرده‌اند آن را مثل یک عکس فوری به دولت فعلی نسبت دهند و به آن افتخار کنند.

این اظهارنظرها و بالا و پایین بردن‌ها به گمان من فاقد ارزش واقعی است و عمری در حد همین یکی دو هفته دارد؛ اما آنچه بسیار مهم به نظر می‌رسد این است که از این فرصت چگونه می‌توانیم بهره‌برداری کنیم؟

بدیهی است که سازمان همکاری شانگهای قطعا سازمان مهمی است که عضویت در آن برای ایران مزایای زیادی دارد. حضور چین و روسیه که  حق وتو دارند، حضور چهار قدرت هسته‌ای در این پیمان و ایستادن کنار کشورهایی که ۴۲درصد جمعیت جهان و ۲۸درصد تولید ناخالص جهان را تشکیل می‌دهند، باعث شده است تا اهمیت این پیمان در ابعاد بین‌المللی بسیار قابل توجه باشد.

مخالفان می‌گویند همه اینها برای ایران بی‌فایده است؛ چون اعضای سازمان همکاری شانگهای نه مانند اعضای اتحادیه اروپا واحد پولی یا نهادهای اداره کننده مشترک دارند و نه مانند اعضای ناتو حاضرند برای امنیت یکدیگر دست به ماشه شوند. با این حال وزیر امور خارجه گفته: «مردم آثار عضویت رسمی ایران در سازمان همکاری شانگهای را در برنامه اقتصادی دولت مشاهده خواهند کرد.»

با این توضیحات، آیا پیوستن به سازمان شانگهای یک اتفاق مهم است؟ دیدگاه شخصی من این است که این اتفاق یا هر اتفاقی نظیر آن، برای اقتصاد ایران بسیار مهم است و نباید از کنار آن به آسانی گذشت؛ اما موضوع این است که ما قادر به بهره‌برداری و خوشه‌چینی از این اتفاق یا هر اتفاق مشابه دیگر نیستیم، پس اصل اتفاق مهم است؛ اما احتمالا برای ما نتیجه‌ای نخواهد داشت.

این بدبینی ناشی از چیست؟ موضوع این است که ما در سال‌های گذشته با هیچ کشوری- تاکید می‌کنم- با هیچ کشوری رابطه اقتصادی- بماهو رابطه اقتصادی-نداشتیم. عمدتا روابط ما حتی با کشورهای همسایه بر پایه مسائل امنیتی و سیاسی است. اگر فکر می‌کنید این حرف خطاست، لطفا یک بار دیگر تامل کنید. در رابطه با کدام کشور، به مسائل اقتصادی بیش از مسائل غیراقتصادی بها داده شده است؟

رابطه ما با کدام کشور بر پایه دیپلماسی اقتصادی بنا شده است؟

برای اینکه تجارت به درستی کار کند، باید مقدماتی فراهم شود. نیاز اصلی تجارت روابط بین‌الملل خوب است. هیچ کشوری در دنیا وجود ندارد که ما با آن کشور رابطه درست به لحاظ دیپلماسی داشته باشیم. روابط ما حتی با همسایگان بر پایه قواعد دیپلماتیک نیست. هنوز سفارتخانه‌های ما به سنت سال‌های دور، بیشتر دغدغه امنیتی و سیاسی دارند تا کمک به تاجر و بازرگانی که قصد صادرات کالا دارد.

همه اینها به این دلیل است که ماموریت اقتصاد ایران رشد اقتصادی نیست. ماموریت وزارت امور خارجه هم اقتصادی نیست و حتی ممکن است ماموریت دستگاه‌های اقتصادی هم اقتصادی نباشد.

عدم تمرکز بر اولویت مهم رشد اقتصادی باعث شده است که در دیپلماسی هم مسائل اقتصادی درحاشیه قرار گیرد. به همین دلیل است که در کشور ما، از مزایای تجارت آزاد چشم پوشیده شده و به جای آن خودکفایی در دستور کار قرار گرفته است. به همین دلیل است که از پیوستن ایران به پیمان شانگهای به جای اینکه ابراز خوشحالی کنم، متعجب شدم. چطور می‌شود در داخل کشور بر خودکفایی تاکید کنیم؛ اما از پیوستن به این پیمان و آن پیمان خوشحال باشیم؟

کدام کشور را سراغ دارید که مزایای تجارت آزاد را نادیده گرفته باشد؛ اما به عضویت در پیمان‌های تجاری افتخار کند؟ آیا در این رفتار تناقض وجود ندارد؟

واقعیت را بخواهید، زمانی از پیوستن ایران به پیمان شانگهای یا هر پیمانی خوشحال می‌شوم و سخن وزیر امور خارجه مبنی بر انعکاس آثار پیوستن به این پیمان در اقتصاد کشور را باور می‌کنم که همزمان، نسیم آزادسازی اقتصادی در داخل را احساس کنم و صدای پای بهبود در سیاستگذاری اقتصادی را بشنوم. وقتی از مزایای تجارت آزاد چشم‌پوشی می‌کنیم، وقتی دلبسته خودکفایی هستیم، وقتی اقتصاد را به تازیانه قیمت‌گذاری تعزیر می‌کنیم و…، چطور می‌توانیم از پیوستن به پیمان‌های سیاسی و اقتصادی بهره ببریم و اگر پیوستیم، چه چیزی عایدمان می‎شود؟

منبعدنیای اقتصاد/محسن جلال‌پور
مطلب قبلینسخه چینی بحران ۲۰۰۸
مطلب بعدیچتر متنوع حمایتی صندوق نوآوری و شکوفایی

دیدگاه شما

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید